2777
2789

شوهر من دوست داره تفریحامون با برادر و مادرش باشه

مسافرت با اونا باشه اخرهفته ها با اونا باشه

کلا فقط همه فکرش پیش اوناست

ما یه مسافرت تنها نرفتیم همیشه مادرش انگار پسرش مجرده باهامون اومده

شوهرم همش میخواد اونارو خوشحال کنه!!!از این وضعیت خستم حرفم میزنم میگه تو چقدر سیاهه دلت چقدر بدجنسی خب با اینا نرم با کی برم؟خیلی اخلاقش خوبه دوستش دارم مرد پاکیه ولی این موضوع مقداری رو مخمه


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

مادروبرادرتو وارد ماجرا کن هی دعوتشون کن بیارشون پیک نیک بعد اگه اعتراض کرد بگو وا چرا دلت سیاهه اینا نباشن پس کی باشه 

راه های مسخره جواب نمیده با مرد ایرانی بچه نته موشک جواب موشک اما با خنده و بی خیالی و ارامش

اینا حس طرف مقایل رو فقط وقتی درک میکنن که توهمون شرایط باشن

کاش میشد از مردگان پرسید : آیا بالاخره رنج پایان یافت؟ 

 احساس میکنم برادر منم بچه ننه هست! ولی خوب اینا باهم تنهایی بیرون می‌رن و یا مسافرت و اینا. زنش رو هم مثل خودش کرده دایم خونه ی مادرم تلپ هستند. و الان بخوان جایی برن به خواهرم و مادرم زنگ میزنند

مادروبرادرتو وارد ماجرا کن هی دعوتشوندکن بیارشون پیک نیک بعد اگه اعتراض کرد بگو وا چرا دلت سیاهه این ...

مادر من یه دفعه اومد اخرهفته شب موند

شوهرم میگفت حوصلم سررفته کاش میرفتیم خونه مامانم اینا😑😑بعد اصلا خانواده من هرکاری بکنم باهامون نمیان جایی میگن شما جوونید برید ما کجا بیایم

هیچوقت اسم مامانشو به زبون نیار هیچوقت تا حضورش کمرنگ بشه هرچی بیشتر ادامه بدی بیشتر کمرنگ میشه نه ...

حتی اگه اون حرف زد تو باسکوت جوابشو بده

نه مثبت باش نه منفی کاملا خنثی

بعد میبینی چقدر مادرش کمرننننننننننننننگ میشه براش

خدایا شکرت..خدایا کنارم باش
 احساس میکنم برادر منم بچه ننه هست! ولی خوب اینا باهم تنهایی بیرون می‌رن و یا مسافرت و این ...

نه ما هیچ جا تنهایی نمیریم هیچ جا🫤🫤🫤

و من اصلا دوست ندارم برم اونجا بمونم میخوامم برم کلی وسیلع میخره شوهرم میبریم

حتی اگه اون حرف زد تو باسکوت جوابشو بده نه مثبت باش نه منفی کاملا خنثی بعد میبینی چقدر مادرش کمرنن ...

کلا مامانش صحبتش همیشه هست 

از وقتی شوهرم میاد خونه تماس میگیرههههه تا وقتی بخوابه

میخواد افتابه هم بخره زنگ میزنه مشورت میگیره

بگو دلم میخواد تنهایی با هم بریم  راحت نیستم یکی دوبار باهاشاون جایی نرو به شوهرت بگو نمیام&nbs ...

الان مسافرت اخرهفته رو گفتم من نمیام شوهرم گفت دلایلت مسخرست گفتم اینجوری فکر کن پول سفرمم فعلا این ماه لازم دارم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792