دیگه همچی تموم شد زنگ زدم گفت دیگه تمومه دیگه نمیخوام این زندگی را فقط طلاق به پدرمم زنگ زده پدرم حالش خوش نیست چند روزه تو بیمارستانه الان بهش گفتیم پشت گوشی گریش گرفت ااااااااااااااای خدااااااااااپس تو کجاییییییییی چرا دعاهام را نشنیدیییییییی چرا کمکمممم نکردی من الان چیکارکنم با آبروی ریزی که تو فامیل میشههههه چیکار کنم تو یه شهر کوچیک با اشک هاااااای پدرم چیکارکنم با قلب مریض مادرم
با بغضی که توگلومه وراه گلوم را بسته چیکارکنم چرا زندگی من اینجور شد چرا خدا همچین آدمای آشغال وپستی را سر راه زندگیم قرار دادم که حالا شاهد عذاب خودمو وخانواده ام باشم 😭😭😭😭🖤💔
اصلا هستی خداااااااااا
صدامو میشنوی
داغونم دلم الان فقط مرگ میخواد
که بمیرم ونبینم خوردشدن پدر ومادرمو