سلام
از دست خودم خستم از اخلاق خودم بدم میاد ،من مادر شوهرم از وقتی دخترم به دنیا اومده الان سه سالشه یکبار گفت چند جفت کفش هست مال فلانیه(دختر کوچیکه خواهرشوهرم)بیارم منم گفتم بیار😖 (چون دختر خواهر شوهرم دیر راه افتاد و همه ی کفشاش نوی نو کوچیک شده بودن حدودا شش جفت )بعد دیدم همراه کفش ها چندتا لباس مثل سارافن و کاپشن و هودی آورده بود هررررچی گفتن نمیخواد همین کفش هارو برمیدارم گفت نه اینارم نگه دار اونجا دخترم چند ماهه بود سومین بچمونه من بیشعور هم چون نو بودن حتی یکیش اتیکت داشت (خواهر شوهرم زیااااااد لباس میخره و دوتا دختر داره )نگه داشتم حتی پوشوندمم😔بعد حالا دوبار میشه مادر شوهرم هی لباس پر میداره میاره هرچی میگم نمیخوام میبینی به زور تن دخترم میکنه 😭😭😭خستم که چه گهی خوردم ،میگم منم لباس های پسرام و که کوچیک شده بدم بهش بگم بده به اون دختر دیگش حیفه 😏(چون خواهر شوهرم کوچیکم خیلی کلاس میزارع ومطمئنم مادر شوهرم ناراحت میشه ومنم میخوام ناراحت بشه و دیگه نیاره)😭😭
میدونم کار خودم خیییلی اشتباه و بد بوده مخصوصا بعد ها مطمئنم چقدر سرکوفت بزنن😔😔