ببین عزیز دلم من ازدواج دومم هست طبق تجربه میگم
اولا تا دعوت نکنن نمیرم.
وقتی میرم خودم می شینم و از همسرم محترمانه میخوام کمک کنه.
بعد غذا فقط یه کوچولو تو جمع آوری کمک میکنم چون هم همسرم خودش کار میکنه و هم اونا نمیذارن.
هم صمیمی هستم هم نیستم.
خودشون بلاتکلیفن چقدر با من صمیمی باشند. از روز اول نشون دادم آدم محترمی هستم
بهشون هم علاقه دارم و تو جمعشون بهم خوش میگذره. همسرم هم همیشه کنارم میشینه. از دستپخت و توانایی هاشون تعریف میکنم. بهشون ابراز دلتنگی میکنم. مثلا به مادر شوهرم میگم خیلی دوستتون دارم. ایشون پریشبا تو اینستا منو ریپلای کرد که عشق منی و دوست دارم از وقتی پسرمو سپردم بهت شبا راحت می خوابم.
تو زندگی اولم صمیمیت احمقانه ای داشتم و کار زیاد. طوری که وظیفه شد اگر می نشستم شوهرم اعتراض میکرد.
گل من تجربه میگه حرمت زن بخاطر مرد زندگیش هست تمام
شما بهترین باشی بدترین باشی نگاه دیگران رو شوهرت تعیین میکنه