2777
2789
عنوان

شوهر نامرد

171 بازدید | 13 پست

سلام بچه ها با همسرم دعوام شد خیلی محکم با مشت کوبید تو سینه ام حالا نفس ک میکشم احساس درد می کنم دستم ک جابه جا می کنم درد می کنه نمی تونم وسیله سنگین بلند کنم اصلا هم بهش نگفتم درد دارم رابطامون خیلی سرسنگین کردم باهاش جا خوابم جدا کردم اصلا حرف باهاش نمی‌زنم مگر اینکه تو مواقع خاص کلا وقتی می‌ره پیش مادرش و میاد اینجوری میشه مرد خوبی هست ولی مامانش نمیدونم چیز خورش می کنه چیکار می کنه

خلاصه اینکه خیلی درد دارم بنظرتون چیکار کنم مهم هست برم عکس بگیرم از دنده هام یا خودش خوب میشه از طرفی هم نمیخام بهش رو بزنم ببرتم دکتر یا ذوق کنه که با زدن من اینجوری شدم خودم جلوش قوی گرفتم


بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

یه عکس بگیر چیزی نشده باشه

متاسفانه شاغل هم هستم ولی تمام کارت هام دستشه شهر غریبم هیچ پولی دست خودم ندارم باید بهش بگم ببرتم دکتر اونجوری هم می ترسم خیلی خوشحال بشه که چکاری کرده

حتما برو پزشکی قانونی ولی نزار بفهمه

عزیزم شرایطم خیلی سخته هیچ پولی ندارم شهر خودم نیستم و اینکه دوست ندارم مامان بابام بفهمن گاهی خودمون آنقدر از خوبی طرف پیش خانوادم حرف میزنم ک خودم خجالت می کشم برم بگم زدستم البته مقصر خودم بودم دست بزن پیدا کردم با مشت زدم تو معده اش اون برگشت با مشت زد تو سینه ام دیگه یکی اون زد یکی من نمی‌خواستم کم بیارم ولی فکر نمی کردم بزنتم بعد نوه سال اولین باری هست ک اینجوری ازش کتک خوردم

عزیزم شرایطم خیلی سخته هیچ پولی ندارم شهر خودم نیستم و اینکه دوست ندارم مامان بابام بفهمن گاهی خودمو ...

اشکال نداره عزیزم 

ولی بهش بزار بفهمه درد میکشی  

https://survey.porsline.ir/s/qqBFgyz9 خدایا سپردم به خودت غمی را که بی صدا قلبم را میسوزاند.🫠

اگه دوستداره ناراحت میشه از گارش

تو مواقع ناراحتی فقط سعی بر این داره حرص طرف و در بیاره با بی تفاوت بودنش با حرف های سنگین زدن ولی وقتی آروم میشه میگه خیلی سخته بود جدا بودی شروع می کنه احساسی شدن کلا موندم دوست دار ندارع 

خودم ک آنقدر این چند روز ازش ناراحتم ک حتی جلوش گفتم کاش می کردی من راحت میشدم به مرگ اش هم راضی شدم هر روز وقتی سرکار باشه سه چهار بار باهاش تماس میگیرم ولی امروز یک زنگ هم نزدم البته خودم  سرگرم کردم 





ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792