دیگه واقعا مطمئن شدم مادرشوهرم وقتی من با شوهرم قهرمیکنم باهاش صمیمی تر میشه 😔😔😔

بچه ها چن بار قبلا دیده بودم بااینکه همیشه مقصر اونه ومادرشوهرم جلو من میگه حق باتوئه ولی وقتی شوهرم میادب کل رفتار و حرفاش عوض میشه بیابن تا براتون هم ماجرای دیروز هم ماجرای چن وقت پیش رو تعریف کنم 

چن وقت پیش شوهرم خیانت کرد و منو ب شدت زد بعدم زنگ زد ب مامان باابام اونا ک اومدن دعوا شدت گرف با جاریم تو ی ساختمونیم جاریمم پدرشوهرمو زنگ زد بیاد پدرشوهرم خیلی خوب وقتی ماجرا رو فهمید پشت من دراومد منم پاشدم ک بیام شوهرم پاشد سم وخورد و افتاد منم ترسیدم و بردیم بیمارستان حلاصه بعدش من رفتم قهر خونه بابام اینم از بیمارستان مرخص شد خلاصه ک همه خبردارشدن وزنگ میزدن باهام حرف نیزدن وحتی مادرشوهررممم چن باری زنگ زد ک اره من باهاش کاری ندارم اینطوری محلش نمیدم و حتی برام گریه کرد ک تو بهترین عروس منی حیف تو براای این 😪خلاصه ک با پادرمیونی بزرگترا و تعهد شوهرم تو کلانتری من برگشتم تو خونم در عرض مدت خیلی کم وقتی اومدم دیدم بابا کجا مادرشوهرم اینو محل نمیذاره .مادرشوهر من ی ادم سخت گیر وکم محبت ک تاالان ن ی بار دعوت کرده بچه هاشو ن حالشون رو پرسیده مخصوصا شوهر منو ک همیشه بهشون اعتراص مبکنه شما فرق میذارین بین بچه هاتون رو اصلا حساب نمیکنن دیدم این چقد ب شوهر من محبت میکنه انگار ک مقصر منم و همه حرفاش باد هوا بود .بعد پریروز سر ی مسِله کوچیک حرفمون شده این بچه ننه رفته ب مادرش گفته پدرشوهرم ک کلا پشت من بودمنم زنگ زدم ب مادرشوهرم وقتی ملجرا رو شنید گف اره حق باتوئه خلاصه ک شوهرم از بیرون اومد شنید من دارم با مادرشوهرم حرف میزنم دعوامون بالا گرف یکم بعد دیدم مادرشوهرم رسید درحالیکه اصلا خونه ما نمیاد راهش طولانیه نمیدونم چجوری اونجوری رسید اون مادرشوهری ک پشت گوشی میگف حق باتوئه بذار بیاد اینجا حسابشو میرسم از دیروز با پسرش صمیمی شده و دیروزم بردتش  دکتر امروز صبح هم بااینکه میدونست شوهرم بدجور سرما خورده ساعت ۷ درو میزدن برادرشوهرم از بالا اومد درو باز کرد بعد شوهر منم خسته بود خابیده بود این محکم درو میزد صداش میکرد بطور پاشد رف درو باز کرد من حس کردم میخاد کرم بریزه چون ی ازمایش سادع بود میتونس با برادرشوهرم بره بعد از وقتی رسیده همش میگه ایواای کاش برات سوپ میپختم 😶یعنی اونقد این حرف بعید بود بعد شوهرمم برگشته میگه اره مگع تو بفکر من باشی برا حال این چی میشه من بمیرم بره پی خوش گذرونیاش الانم من ساعت ده نوبت دکتر دارم اینا هم رفتن نمیدونم برم یانه