مدتیه اخلاقت عوض شده می دونم که دوتا سیم کارت داری و می دونم اون خانمی که چند وقت پیش زنگ زده بود، کی بود.می پرسی اینارو از کجا می دونم؟ فقط چشمات کافی بود و گاهی گوشه های حروف و کناره های لبت ، نشونه و مدرک هم که تا دلت بخواد به جا می ذاری .
ولی من می خوام فقط تماشات کنم خودمو بزنم به کوچه های عمر چپ ،
می دونم اگه به روت بیارم کتمانت تا قسم هم پیش میره
من صبرم زیاده که ببینم روزگار می خواد باهات چی کار کنه گاهی غیر مستقیم بهت از عاقبت و زشتی کارت میگم به این امید که دوباره به من برگردی ،برات عطرهای خوشبوتری می زنم ،آرایشم رو غلیظ تر می کنم ،بیشتر می شینم پای صحبت مشاورها ،بیشتر به خودم میرسم .ولی از درون دارم خورده میشم .
.
تو خون رگهام بودی حیف که اینو نفهمیدی .
ولی من هنوز نمی ذارم که آبروت پیش من بره .زشتیهات رو می بینم و چشمام رو می بندم و باز هم به روت نمیارم ،
مادرم می گفت زن باید مثل لباس مرد باشه ،یارب روان ناصح من از تو شاد باد .
نصیحت مادرم رو مثل طلا آویزه گوشم کردم .
هنوز کسی نمی دونه تو با من چه کردی.
...