2777
2789
عنوان

پایان افسانه ی اوتیسم

4561 بازدید | 32 پست

بسم الله الرحمن الرحیم

 

پایان افسانه ی "اوتیسم"

 

"وَكَذَلِكَ زَيَّنَ لِكَثِيرٍ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ قَتْلَ أَوْلَادِهِمْ شُرَكَاؤُهُمْ لِيُرْدُوهُمْ وَلِيَلْبِسُوا عَلَيْهِمْ دِينَهُمْ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ"

 

سوره مبارکه الانعام- آیه ۱۳۷

 

همچنين، كاهنان، كشتن فرزند را در نظر بسيارى از مشركان بياراستند تا هلاكشان كنند و درباره دينشان به شك و اشتباهشان افكنند. اگر خدا مى‌خواست چنين نمى‌كردند. پس با دروغى كه مى‌بافند رهايشان ساز.


http://elhamc.blogfa.com/post/1

فصل اول: آغاز رنج

بعد از مراجعات مکرر به پزشک و روانشناس و روانپزشک و هزینه کردن فراوان و انجام معاینات رعب انگیز و شکنجه وار، سرانجام برچسب "اوتیسم" به فرزند شما هم خورده؟

 

اوتیسم را چه برایمان تعریف می کنند؟

اختلال سلول های عصبی در شبکه شدن ...

نه، بگذارید لبّ مطلب را بگویم:

جنون همیشگی! غیرقابل علاج، اما به شرط پیگیری شاید بتوانید قابل تحمل ترش کنید! پیگیری یعنی مراجعات دائم و مادام العمر به پزشک و دریافت داروها و سبک زندگی و رژیم خاص و بعد، مراکز توان بخشی، گفتاردرمانی، کاردرمانی و ... با هزینه ای برآورد شده هشت تا ده میلیون تومان در ماه برای هر کودک اوتیستیک!

 

***

 

در همان اولین مراجعات به مراکز مذکور، خانواده ها با مشاهده ی کودکان و حتی بزرگسالانی با نگاه های بهت زده، که لنگ لنگ راه می روند و بجای حرف زدن، صداهای نامفهوم ادا می کنند و آب دهانشان آویزان است، می توانند آینده ی فرزند دلبندشان را تصور کنند. و در همان روزهای ابتدایی مواجهه با اوتیسم، چنان کاخ آرزوهایی که برای خود و کودکشان داشتند ویران می شود که به شدت افسرده شده و حتی بسیاری، فکر خودکشی در سر می گذرانند.

 

خلاصه:

ماهی ده میلیون تومان هزینه کنیم، همیشه در مراکز درمانی و موسسات آموزش استثنائی سرگردان باشیم، تا نهایتاً فرزندمان بشود یکی مثل اینها که دیدیم!

 

***

 

خانواده ی گرامی!

والدین عزیز!

این کابوس دروغ است!

"اوتیسم" وجود ندارد! آنها می خواهند با این دروغ و ترساندن شما، تمام هستی تان را به پای تجارت بیمار و آلوده ی شان بریزید، تا هم پولتان را بالا بکشند و هم بر شما خدایی کنند.

 

خانواده ی هر کودکی که پس از دریافت برچسب "اوتیسم"، به دارو و درمان روی می آورند، بطور متوسط باید حدود ماهیانه ده میلیون تومان (تقریباً معادل حقوق ماهانه ی یک فرد تمام وقت) به نظام درمان و سلامت پرداخت کنند. حتی اگر بخشی از این هزینه را بیمه پرداخت کند هم باز، به ازای هر کودک اوتیستیک این مبلغ از جیب خانواده و مردم (بیمه شدگان برای بیمه های خصوصی، یا از خزائن دولت که متعلق به مردم است برای بیمه دولتی) به سمت نظام درمانی می رود.

 

می پرسید: "اگر اوتیسم دروغ است، پس چرا کودک من حرف نمی زند؟ چرا بازی نمی کند؟ چرا چیزی یاد نمی گیرد؟ چرا خواب و خوراکش عادی نیست؟ ..."

 

عزیزان!

ساعتها در مراکز درمانی سرگردان بوده اید، تا آیه های یأس و حرفهای وحشتناک آنها را بشنوید، خواهش می کنم الان حوصله کنید و ساعتی وقت بگذارید تا برایتان ماجرا را تعریف کنم.

خواهش می کنم تا این مطلب را کامل نخوانده اید، قضاوت نکنید و رهایش نکنید. درخواست زیادی نیست!

 

مدیرعامل انجمن اوتیسم ایران: "خانواده ها ماهیانه باید 10 میلیون تومان برای طیف متوسط و شدید اوتیسم هزینه کنند./ خبرگزاری ایسنا (23 خرداد 1402)

در فروم "نی نی سایت" که محفل گپ های مادرانه هست، خیلی راحت می توان موارد زیادی از چت ها را پیدا کرد که مادران، پس از گرفتن برچسب "اوتیسم" برای کودکشان، به شدت افسرده شده اند، خیلی ها به سپردن کودک به بهزیستی فکر می کنند، خیلی ها که نمی توانند با رها کردن کودکشان کنار بیایند، به خودکشی فکر می کنند و فراوان از این خانواده ها را می توان یافت که کابوس "اوتیسم" زندگیشان را شدیداً متلاطم کرده.

البته این فقط "اوتیسم" نیست که جیب مافیای دارو و درمان و سلامت را پر می کند. با یک نگاه گذرا به سایر بیماری ها و روند معمول تشخیص و به اصطلاح درمان آنها براحتی می توانید در هر مشکل و بیماری رد پای این مافیا را پیدا کرد. مثلا مشکل ساده ای مثل کمردرد را که براحتی با چند نرمش و کمی اصلاح سبک زندگی حل می شود، تجویز جراحی می دهند! که هم خطرناک است و هم هزینه بر و نهایتاً هم نتیجه ی راضی کننده ای نخواهد داشت و عوارض جراحی تا آخر عمر با بیمار خواهد بود... حتی در بسیاری از مواقع دیدیم تجویزهای پزشک، خودش منجر به یک درد تازه شده، که برای آنهم باید به پزشکی دیگر مراجعه کرد و این چرخه همچنان تکرار می شود.


فصل دوم (1): نظریه ای نه چندان بعید، بلکه مأنوس و آشنا

 

سوال: "اگر اوتیسم دروغ است، پس علت اینهمه مشکلات رفتاری کودک من چیست؟"

 

عزیزان!

خداوند حکیم هر چه خلق کرده، تدابیری هم برای محافظت آن دارد. مثلاً کره ی چشم را که وظیفه ی بسیار حساسی دارد و بسیار هم آسیب پذیر است، درون کاسه ی چشم از ضربات حفظ کرده و با اَبرو و پلک و مژه از ورود نور اضافی و گرد و غبار و آلاینده ها مصون کرده. یا همینطور قلب انسان را درون قفسه سینه تعبیه کرده، مغز را در جمجمه... اما همین خدای حکیم، آیا می شود روح انسان را بی حفاظ رها کرده باشد؟ مخصوصاً در اوان طفولیت، که روح انسان بسیار لطیف و ضربه پذیر و حساس است؟

مسلماً نه!

خداوند حکیم برای حفظ روح کودک از گزند ضربه های مهلک محیطی، یک تدبیر خارق العاده دارند؛ یک حفاظ بی نظیر به نام "آدِرنوکروم"!

اگر کودکی در معرض ضربه ی روحی شدید قرار بگیرد، برای جلوگیری از جنون، یا دق مرگ شدن، در بدنش هورمون آدِرنوکروم تولید می شود. که همین آدِرنوکروم باعث ایجاد یک حالت سرمستی و بی خیالی موقتی در کودک می شود. و این حالت سرخوشی موقتی مثل یک سپر، روح کودک را در برابر آن ضربات و فشارهای محیطی محافظت می کند و طبیعی است که با رفع آن تهدیدات و ناملایمات شدید روحی، ترشح این هورمون در خون کودک متوقت شده و کودک به حالت عادی باز می گردد.

 

خب! حالا فرض کنیم که شرایط ناگوار و ضربات روحی، مدام برای کودک اتفاق بیفتد و در واقع بدن کودک به این نتیج برسد که این شرایط فشار روحی موقتی نیست. اتفاقی که می افتد این است که بدن کودک برای جلوگیری از آسیب های جبران ناپذیر و دائم روحی و حتی جسمی (مثلا تشنج یا دق کردن کودک) به تولید آدِرنوکروم ادامه می دهد. و مادامی که شرایط ناگوار محیطی برای کودک وجود داشته باشد، ترشح آدِرنوکروم قطع نمی شود.

 




گفته می شود: روزی حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، امام حسین (علیه السلام) را که در آن موقع طفل شیرخواری بوده اند در آغوش داشتند. که کودک لباس ایشان را خیس کرد. دایه ی امام حسین (علیه السلام) به سرعت و با شدت کودک را از آغوش حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) جدا کرد. که باعث گریه ی کودک شد. حضرت نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به دایه فرمودند: آرام باش! آب، لباس مرا پاک می کند ولی چه چیزی غبار رنجش را از قلب این کودک پاک می کند؟

البته خود آدِرنوکروم هورمون نیست، در اصل هورمون آدرنالین بوده که در بدن همه ی انسانها در شرایط هیجانی تولید می شود. اما بدن کودکان یک توانایی خارق العاده دارد که می تواند آدرنالین را اکسید کرده، به آدِرنوکروم تبدیل کند. که این توانایی فقط مخصوص کودکان است. آدِرنوکروم خواص معجزه آسایی دارد؛ طوری که گفته می شود اگر فردی در خونش همیشه آدِرنوکروم وجود داشته باشد، هرگز پیر نخواهد شد و سلولهایش همیشه جوان خواهند ماند. در واقع آدِرنوکروم مثل آب حیات، زندگی بخش است. البته راجع یه این هورمون و کارکرد آن در بدن انسان، مخصوصاً کودکان، ابهامات زیادی وجود دارد چرا که آنهایی که رسماً در آزمایشگاهها و سایر مراکز تحقیقاتی، روی این ترکیب، کار می کنند، به دلایل زیادی مخفی کاری می کنند یا اطلاعات درستی به مردم نمی دهند. (مثلاً به شدت انکار می کنند که آدرنوکروم در شرایط فشار شدید روحی روانی در بدن همه ی کودکان ایجاد می شود) که توضیح بیشتر، در بضاعت این مقاله نیست، فقط سربسته می توان گفت پای حکومت صهیونیزم بر مردم دنیا در میان است! حکومتی که موفق شده بر محافل علمی دنیا چنبره بزند.


الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.


اثر آدِرنوکروم همانطور که ذکر شد، شبیه حالت مستی است، یا مانند مصرف قرص اعصاب، با این تفاوت که این هورمون برعکس الکل یا قرص های اعصاب، هیچ عوارض جانبی برای بدن ایجاد نمی کند، مثلاً مثل مصرف قرص های اعصاب، باعث تحلیل رفتن سلولهای مغز و اعصاب نمی شود و برعکس، اتفاقاً سلولهای معز کودک را با ایجاد حالتی شبیه فریز، موقتاً به خواب می برد، تا هم سلولهای مغزی بر اثر فشار شدید روانی آسیب نبینند و هم گذر زمان، باعث کهنه و فرسوده شدن بافت مغز کودک نشود{1} تا بعد از بهبود شرایط محیط زندگی کودک و رفع فشارهای روحی، با قطع شدن ترشح این هورمون، مغز کودک بلافاصله یادگیری و رشد را از سر گیرد. اینطور است که این وقفه نه تنها باعث کوچک شدن و تحلیل رفتن مغز کودک نمی شود، بلکه برعکس با خارج شدن از این حالت (که ما اینجا نامش را "خواب آدِرنوکرومی کودک" می گذاریم تا مجبور نباشیم از عبارت رعب آور و بی مسّمای "اوتیسم" استفاده کنیم) مغز کودک کاملاً آماده و تشنه ی یادگیری هست و به شرطی که ما در کارش خللی ایجاد نکنیم، می بینیم که کودک، رشد و یادگیری را از سر می گیرد، آنهم با سرعتی چند برابر سایر کودکان و بدین ترتیب آن عقب ماندگی ذهنی که بر اثر "خواب آدِرنوکرومی کودک" بوجود آمده بود، خیلی زود کاملاً رفع و جبران می شود و ای چه بسا کارکرد مغز این کودک بخاطر اثر معجزه آسای آدِرنوکروم که سلولهای مغزی را جوان نگه داشته، از سایر کودکان هم بهتر شود.

 

کما اینکه تا همین سی-چهل سال پیش که کابوس دروغین "اوتیسم" در بین مردم نبود، مثل الآن کودکانی بودند که در رشد ذهنی و اجتماعی آنها وقفه ایجاد می شد و مثلاً خیلی شنیده ایم که بچه مشخصاً تکلم نداشته یا از دست داده و احتمالاً خیلی نشانه هایی که امروز به اوتیسم نسبت داده می شود را هم داشته، اما چون خانواده ها نگرانی ها و حساسیت های بیجای امروزی را نداشتند، به نظرشان مسأله ی نگران کننده ای نبوده. خانواده و مخصوصاً مادر کودک طبق سرشت مادرانه، با صبر و مدارا و توجه و محبّت کردن بیشتر به کودک، این مرحله را بدون هیچ مشکلی طی می کردند و همه می دیدند که این کودکان تا قبل از هفت سالگی به حالت عادی برمی گشتند و زندگی عادی داشتند و هیچ تفاوتی با سایر کودکان نداشتند. همه ی ما از بزرگترهای فامیل و دوست و آشنا، دهها مورد از این دست شنیده ایم که مثلاً فلانی تا چهار پنج سالگی یا حتی قبل از مدرسه اصلاً یک کلمه هم حرف نمی زد و کاملاً در خودش بود، اما یکدفعه زبانش باز شد و برای خودش بلبلی شد!

 

پی نوشت 1: به همین جهت است که سالها در آزمایشگاهها به دنبال کشف ترکیب آدرنوکروم و بازسازی آن بصورت مصنوعی بودند، و شواهد نشان می دهد که موفق نشدند، اما به دروغ یک ترکیب مصنوعی را آدرنوکروم معرفی کردند. که ابداً خواص آدرنوکروم طبیعی که در بدن کودک ایجاد می شود را ندارد و یک ترکیب سمی مضر برای بدن است و برعکس آدرنوکروم باعث زوال عقل و جنون می شود. و ابداً خاصیت جوان نگه داشتن بافتها و سلول ها را ندارد.

فصل سوم: نگاه کردن دوباره به مشکلات کودک شما از دریچه ای تازه

 

خب، با این توضیحات، حالا بیاییم و یکبار دیگر مشکلات کو دک شما را، اینبار با این نگاه مرور کنیم تا علت آنها را دریابیم:

 

1- عدم تکلم یا از دست دادن تکلم: کار "خواب آدِرنوکرومی کودک" است. کودک شما کند ذهن نیست. او موقتاً به یک حالت خواب گونه رفته، یا بهتر بگوییم یک سرمستی ناشی از ترشح آدرنوکروم در خونش، تا کی؟ تا زمانی که شرایط ناگوار محیطی کودک، حدوداً بهبود یابد. برای همین کودک شما فعلاً قادر به یادگیری نخواهد بود. مگر اینکه با ترفندی سعی کنید به زور او را از این خواب بیدار کنید. که همانطور که در ادامه مطرح می شود، این یک ظلم نابخشودنی به کودک است.

 

 

2- تکرار مدام کلمات، اکو کلمات دیگران یا خودش، کلیشه ها (تکرارکلمات بی معنی یا معنی دار، پشت سرهم یا تکرار دائم یک کار مشخص): باز هم کار "خواب آدِرنوکرومی کودک" است. مغز کودک شما موقتاً به خواب رفته. اما اینطور نیست که هیچ کاری انجام ندهد یا هیچ حرفی نزند. چون در اینصورت تمام ماهیچه های دهان او و تمام سلولهای عصبی درگیر تکلم و همچنین عضله های بدنش، بخاطر این بی تحرکی ممکن است دچار فروپاشی شوند و چیزی شبیه زخم بستر، برایشان بوجود بیاید؛ یعنی بخاطر استفاده نشدن، دچار فساد شده، از بین بروند.

معجزه ی دیگر آدِرنوکروم همین است که نمی گذارد این سلولها و بافتها کاملاً معطل بمانند و دچار فساد شوند. و مدام دستوراتی از مغز به آنها می رسد تا کارهایی انجام دهند، هرچند که بخاطر "خواب آدِرنوکرومی کودک"، این دستورات، معمولا تکراری است. بدین ترتیب، این سلولها و بافتها می توانند آمادگی خود را حفظ کنند برای زمانی که "خواب آدِرنوکرومی کودک" خاتمه می یابد و دستورات جدید و حساب شده از مغز مخابره بشود.

 

 

3- حرکات چرخشی، بال بال زدن، ردیف کردن اسباب بازی ها: این کارها هم مثل ادای کلمات تکراری و کلیشه ها است. شما توقع ندارید که کودکتان در این مدت که به "خواب آدِرنوکرومی کودک" رفته، هیچ تحرک و نشاط و بازی ای نداشته باشد؟ منتها این تحرک و بازی ها قاعدتاً طوری نیست که نیاز به تمرکز زیاد فکری داشته باشد، چون بخشی از سلولهای مغز و اعصاب کودک شما موقتاً به مرخصی رفته اند.

پس معقول ترین گزینه برای ورزش و تفریح و نشاط کودک، حرکات تکراری و رفت و برگش هستند که هم به تمرکز زیاد احتیاج ندارند و هم به علت تکراری بودن، احتمال خطرناک بودنشان کمتر است چون قبلاً تجربه شده اند.

 

4- عدم پذیرش یا سخت پذیرفتن کفش و لباس و خوراکی ها و اسباب بازی ها و افراد و محیط ها و ... کلاً هر چیز جدید: یک کودک، مدت زیادی نیست که پا به دنیای بزرگ و کاملاً ناشناخته گذاشته، طبیعی است که هر چیز جدید باید اول برایش توسط ذهن، تجزیه و تحلیل شود و بعد از حصول اطمینان راجع به بی خطر بودنش، کودک به سمتش برود.

اما کودک شما در "خواب آدِرنوکرومی کودک" هست و ذهن او فعلاً از تجزیه و تحلیل موارد جدید، معذور است. پس عاقلانه این است که از پذیرفتن هر چیز جدید اکراه داشته باشد. چون بی خطر بودنشان برایش محرز نشده است. معقول هست دیگر؟

و جالب است که این امر اکراه از هر چیز جدید، دقیقاً عکس ادعای پزشکها هست مبنی بر اینکه مغز این کودک ها اصلاً متوجه خطر نمی شود! خیر! آنها مثل همه ی کودکان، از چیزی که بی خطر بودنش محرز نشده، استقبال نمی کنند. اما مواردی که ذکر می شود، مثل دویدن بی هوا به سمت خیابان و ... اینها نشانه ی لج کردن کودک در آنزمان است، یا اینکه کودک در مواجهه با آزادی ای که همواره از او دریغ شده، بی تاب می شود و در هر فرصتی که پیش می آید، سعی می کند خودش را از قیودی که برایش از زندگی، زندان ساخته اند، رها کند.

 

5- بازی نکردن با سایر کودکان: این هم به تمرکز ذهنی و سبک سنگین کردن همبازی ها و تجزیه تحلیل شرایط بازی نیاز دارد، که کودک شما فعلاً معذور است. مخصوصاً اینکه بازی با دیگران، حد بالایی از برقراری ارتباط کلامی و چشمی با همبازی ها را لازم دارد و این سطح از ارتباطات اجتماعی، حتی بیشتر از آموختن کلام و رنگها و نامها برای کودکی که به "خواب آدِرنوکرومی کودک" فرو رفته، دشواری دارد.

 

6- عدم برقراری تماس چشمی: نگاه کردن هم درست مثل تکلم، می تواند راه ارتباطی فرد با دیگران باشد و وقتی کودک شما بخاطر "خواب آدِرنوکرومی کودک" قادر نیست معنی نگاه ها را درک کند، یا خودش با نگاهش مفهومی را که در ذهن دارد به دیگران منتقل کند، قاعدتاً نگاهش گذرا و سطحی و بی عمق خواهد بود، که به آن "عدم تماس چشمی" می گویند. طبیعی است و مثل سایر موارد جای نگرانی ندارد و با بیدار شدن از "خواب آدِرنوکرومی کودک" این مسأله هم مثل سایر مسائل، خودبخود حل خواهد شد، به خواست خداوند حکیم.
 

فصل سوم: نگاه کردن دوباره به مشکلات کودک شما از دریچه ای تازه   خب، با این توضیحات، حالا ...

عزیزان، "اوتیسم" همین است، نه جای نگرانی دارد و نه برای حل مشکل کودکتان باید مشتری دائمی کلینیک ها و بیمارستان ها و مراکز مشاوره و درمانی و آموزش استثنائی باشید، نه مجبورید در خانه او را وادار کنید به یادگیری و نه هیچ؛ فقط سعی کنید بفهمید کودکتان از چه مسأله ای دچار اضطراب و تشویش دائم شده و آن علّت را رفع کنید.

فصل چهارم: علت های احتمالی "خواب آدِرنوکرومی کودک" شما

 

یکی از علّت های خیلی شایع، چیزی هست که به آن سندروم دیجیتال می گویند.

سندروم دیجیتال چیست؟

هر کودک، نیازهای جسمی و روانی دارد. در این عصر مدرنیته و وفور وسایل و سرگرمی های دیجیتالی، خیلی از خانواده ها بجای تأمین نیازهای روحی کودک، مثل محبّت و توجه و نوازش و بازی... ترجیح می دهند وقت خود را صرف امور دیگری کنند و وسایل بیجان و بی روح دیجیتالی را جایگزین محبت و توجه به کودک می کنند. کودک هم در بدو مواجهه با صداها و نورهای رنگارنگ و جذاب، به آن وسایل توجه می کند، اما تدریجا می فهمد که اطرافیان او را دوست ندارند و مایل نیستند با او حرف بزنند و به او محبّت کنند و خلاصه با او وقتشان را سپری کنند. همین شوک عاطفی، کودک را که تازه وارد دنیای ناشناخته ها شده، به شدّت نگران می کند که در این دنیای بزرگ، چگونه بدون هیچ عشق و محبّت و توجّه بزرگتر ها، باید روزگار بگذراند؟

 

و خوشبختانه اینجاست که "خواب آدِرنوکرومی کودک" به سراغش می آید و تا کودک از غصّه دیوانه نشده، یا دچار تشنج نشده، یا دق نکرده، او را به حالت سرمستی و بی خیالی می برد. سندروم دیجیتال همین است، منتها چون خیلی شایع هست و مردم به وضوح می توانند متوجه اثر استفاده ی بیش از حد از وسایل دیجیتالی برای کودکان شوند و خیلی راحت می شود فهمید که با حذف یا کم کردن استفاده از وسایل دیجیتالی، تمام علائمی که کودک داشته خیلی زود از بین می رود، حاکمان نظام سلامت، مجبور شده اند حسابش را از "اوتیسم" جدا کنند تا به کابوس درمان ناپذیر بودن "اوتیسم" خدشه ای وارد نشود. و اگر دقت کنید در هیچ جا، در هیچ مقاله و پرزنت و سمیناری هیچ تفاوتی بین "اوتیسم" و "سندروم دیجیتال" ذکر نمی شود. فقط می گویند اگر علائم با کنار گذاشتن وسایل دیجیتالی رفع شد، پس معلوم می شود "اوتیسم" نبوده و "سندروم دیجیتال" بوده. گویی علاج ناپذیری، جزو تعریف "اوتیسم" است تا آنرا هرچه مخوف تر کند! 

نه عزیزان! طبق تعریف خودشان و تمام علائم ذکر شده برای "اوتیسم"، "سندروم دیجیتال" هم نوعی "اوتیسم" هست. منتها چون علّت آن براحتی قابل کشف و رفع هست، انکار می کنند و می گویند اینها با هم فرق دارند، تا بتوانند اقلاً بر گرده ی خانواده های دیگر، که علّت "خواب آدِرنوکرومی کودک" شان به این راحتی قابل کشف و رفع نیست، به نام "اوتیسم" سوار شوند.

 

اینها نمی خواهند این تناقض را برای ما توضیح دهند؟!

شما پزشک ها که ادعا می کنید "اوتیسم" قطعاً یک منشأ ناشناخته ی بیولوژیک (مثل زمینه ی ژنتیکی) دارد (هر چند می گویند عوامل محیطی ممکن است آن منشأ بیولوژیک را تحریک و تشدید کنند) و نه علّت روحی و روانی تام، پس چطور (تأکید می کنم: ) علائم آن کاملاً مطابق است با اختلالی که نامش را "سندروم دیجیتال" گذاشته اید و ثابت شده که ابداً منشأ بیولوژیک ندارد و فقط بخاطر فشار روحی و روانی در کودک ایجاد شده؟!

باری، از "سندروم دیجیتال" که بگذریم، این "خواب آدِرنوکرومی کودک" می تواند علتهای دیگری هم داشته باشد، و تنها علّت آزردگی و فشار روحی کودک، محدود به این نیست. من جمله:

 

  • دوری از طبیعت و حبس شدن در محیط آپارتمان های کوچک. که امروزه حتی پارکها هم از عناصر جذاب و طبیعی که برای کودکان لازم است، تقریباً خالی شده اند. مثلا کودک در پارک معمولاً نمی تواند خاکبازی کند، با حیوانات باشد، مرتب باید دستهایش شسته و ضد عفونی شود، نمی تواند راحت و بدون نگرانی از خطر سقوط و تصادف و ... آزادانه بدود، روی زمین بنشیند و غلت بزند، اگر بخواهد گیاهان را لمس یا بو کند یا برگ و گلی بچیند مدام با نهیب بزرگترها مواجه می شود که "گلهای پارک را نچین"، یا "کثیف هستند" یا "تیغش دستت را زخمی می کند" یا "لباسهایت کثیف می شود" یا {1}...

 

عزیزان! انس با طبیعت، جزو فطرت کودک است. دوری از طبیعت، برای آنها بسیار آزاردهنده و ناگوار است. آنها مثل ما نیستند که بتوانند خودشان را با مهمانی ها یا سینما یا تماشای فیلم یا بازی با کامپیوتر و گوشی یا پرسه زدن در شبکه های اجتماعی سرگرم کنند، چون همانطور که ذکر شد، آنها در اوج پاکی فطری هستند، درست مثل خود طبیعت.

 

{1} اینکه چرا پارکها نمی توانند پاسخگوی نیاز کودکان ما به طبیعت باشند، البته محدود به مسائلی که ذکر شد نیست، علت اصلی آن شاید برمی گردد به طراحی المان شهری به نام پارک، به منزله ی یک فضای فاقد ساختمان و دارای گل و گیاه و آبنما... که در شهرها تعبیه می شود برای اینکه وقتی شهروندان در کشاکش ازدحام زندگی شهری از نظر روحی به حد انفجار رسیدند به پارک پناه ببرند تا روح خودشان را تخلیه کنند! در واقع چیزی شبیه مستراح روحی! و بی جهت نیست که هر بار که به پارک می رویم، اگر وسایل بازی نباشد، کودکان بسیار بی تابی می کنند. گویی از اینهمه آب و سبزه و ... نشاطی که نمیگیرند، هیچ، بلکه بخاطر تراکم انرژی های منفی، مضطرب و بی قرار هم می شوند. شاید گزاف نباشد اگر گفته شود بعد از بیمارستان ها، پارک ها آلوده ترین مکان های شهری هستند از نظر ازدحام انرژی های منفی!

  • یکی دیگر از علّتهایی که می تواند منجر به آزردگی بیش از حد کودکان شود اینها هست: جمعیت کم خانواده ها، کم شدن روابط خانوادگی و رفت و آمدهای فامیلی و عدم امکان بازی در فضای کوچه و محلّه و با کودکان همسایه و هم محل آنهم بدون حضور پردردسر و اشکال ساز والدین (چیزی که بخاطر عدم امنیت، در شهرهای امروزی دیگر تقریباً غیر ممکن است).

 

  • علت دیگر، می تواند مسائل ماورائی باشد. می دانیم که کودکان بخاطر معصومیت شان خیلی بیشتر از ما بزرگترها قادر هستند موجودات ماورائی و آثار آنها را درک کنند. اگر محیط زندگی کودک از نظر معنوی سالم نباشد و مملو از موجودات خبیث ماورائی باشد (مثلاً محیط خیلی گناه آلود و ناسالم باشد یا مسائلی مانند طلسم و جادو و ... در کار باشد)، همه ی اینها می تواند باعث اضطراب و افسردگی کودک شما بشود و او را به "خواب آدِرنوکرومی کودک" ببرد و چاره اش هم استغفار مدام ما بزرگترها و مداومت بر تلاوت قرآن و ادعیه و ... و خلاصه پاکسازی معنوی محیط زندگی کودک است.

 

  • آخرین علّت که می خواهم توضیح دهم و در واقع علّت العلل بسیاری از اضطراب ها و فشارهای روحی و روانی که در عصر مدرنیته به کودکان وارد می شود، اینست که ما والدین می خواهیم کودکمان را مجبور کنیم بر خلاف فطرتش، تمام رفتارهایش را مطابق استاندارد های امروزی کند. اگر کودک مقاومت کرد، با زور سعی می کنیم وادارش کنیم رفتارش را تغییر دهد و اگر باز هم نشد، او را با انواع ابزارها تنبیه می کنیم و روح و روانش را زیر فشار، خرد می کنیم، تا از او چیزی بسازیم که به ما دیکته شده: آموزش الفبا و ریاضیات و شعر (در صورتیکه خودش تمایل نداشته باشد) و زبان انگلیسی و فرانسه و آلمانی، رقص باله، ژیمناستیک و شنا و اسکیت و نقاشی و موسیقی و دکلمه و فن بیان و نمایش و ... و حتی مدل شدن!! این در صورتیست که ما در هفت سال ابتدایی زندگی کودک، حتی حق نداریم او را وادار به حفظ قرآن یا حجاب یا نماز یا سایر مسائل دینی کنیم که ظاهراً نه تنها ضرر ندارند، بلکه فکر می کنیم خیلی هم خوب است. اما حتی اجبار کودک به اینها هم در هفت سال اول، محل اشکال است چون ناقض پادشاهی کردن و آزادانه تجربه کردن دنیا بدون هیچ قید و مسئولیتی است{1}. 

{1}کاری که ما باید در مسائل معنوی در نظر داشته باشیم، نه اجبار کودک به انجام مناسک و اعمال عبادی و مذهبی، بلکه آراستن هر چه بیشتر محیط زندگی کودک به امور معنوی و پاک و همچنین تقید هرچه بیشتر خود ما بزرگسالان به انجام امور عبادی است که نه تنها برای کودک، باری نیست، بلکه همانطور که ذکر شد، به جهت پاکسازی فضای معنوی خانه و ایجاد لطافت روحی در بزرگسالان، نهایت آرامش و نشاط را برای کودکمان فراهم می کند.

یکی دیگر از علّتهایی که می تواند منجر به آزردگی بیش از حد کودکان شود اینها هست: جمعیت کم خانواده ها، ...

بزرگواران، همانطور که می بینید، علّتهای بیشماری می تواند باعث آزردگی بیش از حد کودک شما شده باشد که چندتایی را ذکر کردم، بقیه را هرکس با دقت در زندگی اش می تواند پیدا کند، مسائلی مثل افسردگی والدین و مخصوصاً مادر، دعوا و مرافعه مدام در خانواده، از دست دادن یک عزیز، طلاق و جدایی یا مسافرت عضوی از اعضاء خانواده، کم توجهی به کودک و بذل همه ی توجه به دیگری که باعث حسادت کودک می شود... همه ی اینها و بسیار بیشتر، ممکن است کودک شما را به حدی از آزردگی روحی رسانده باشد که او به "خواب آدِرنوکرومی کودک" دچار شده باشد. خلاصه، هر علّتی، بغیر از نقص ذاتی کودک!

فصل پنجم: چه بر سر کودکانمان می آورند؟

 

حال، از شما والدین عزیز می خواهم که با توجه به این توضیحات، نگاهی داشته باشیم به آنچه بر سر ما و کودکانمان در مراکز درمانی می آورند.

 

ما را می ترسانند از "از دست دادن دوران طلایی یادگیری کودک"! و با ایجاد ترس، وادارمان می کنند کودک دلبندمان را از آغوش گرم مادر و جمع خانواده جدا کنیم و بسپاریم به دست پزشک و پرستار و درمانگر! اما مگر آنجا چه بر سر ما و کودکمان خواهد آمد؟ مشکلش چیست؟

 

  1. تحمیل هزینه های وحشتناک که همانطور که ذکر شد هزینه ی ماهانه مراجعات به این مراکز درمانی برای هر کودک اوتیستیک، تقریباً معادل حقوق ماهانه ی یک کارمند عائله دار هست و می توان با آن یک خانواده را گرداند.

 

  1. ایجاد اضطراب و افسردگی و وحشت از آینده ی کودک، در بین تمام اعضای خانواده و مخصوصاً مادر، که همین افسردگی مادر، به نوبه ی خود باعث تشدید شرایط نامناسب محیطی کودک و رنج بیش از پیش او می شود. که نتیجه ی آن چیزی نیست بجز عمیق تر شدن "خواب آدِرنوکرومی کودک" و قطع ارتباط بیش از پیش او با محیط و افراد.
     
  2. رنجاندن و اعمال رفتارهای خشن و شکنجه وار به کودک چه در مراحل تشخیص در بیمارستان و کلینیک (انواع تست های رفتای که باعث اضطراب کودک می شوند، اسکن مغز، تزریق داروی بیهوشی، جدا کردن کودک از مادر و بستن او به تخت برای انجام آزمایش های دردناک و دلهره آور...) و چه در هنگام جلسات کاردرمانی و گفتاردرمانی که درمانگر خود را مجاز می داند هر رفتاری با کودک داشته باشد و از انواع محرکها استفاده کند، تا به هر نحوی کودک را وادار کند که از لاک دفاعی خودش بیرون بیاید و چند کلمه ای حرف بزند یا روبوت وار، دستوراتی را اجرا کند. اینطور هست که می بینیم بسیاری از کاردرمانگرها و گفتار درمانگرها با مجوز برچسب "اوتیستیک" که به این کودک خورده، از اعمال هیچ خشونتی دریغ نمی کنند حتی اعمال زور و فریاد زدن و کتک زدن کودک و آویزان کردن کودک از پا و سایر رفتارهایی که بیشتر شبیه شکنجه های قرون وسطی ای هست، آنهم برای یک کودک نوپا، و به چه جرمی؟!
     
    و والدین غافل از حکمت های فراوانی که در پس این "خواب آدِرنوکرومی کودک" هست، به همه ی این ظلمها که در حق کودکشان می شود، راضی می شوند. در صورتیکه اگر هم موفق شوند کودک را از این "خواب آدِرنوکرومی کودک" بیدار کنند، تازه آغاز مصائب کودک است، چون کودک وقتی هوشیار می شود (آنهم در شرایطی که ناملایمات محیطی همچنان به قوت خود باقی مانده اند و مشکلات جدید هم اضافه شده)، ممکن است تاب اینهمه رنج را نیاورد و مشاعرش را برای همیشه از دست بدهد، یا اینکه مدام تشنج کند، تا با زوال سلولهای مغز و اعصاب، کمی از رنج و دردش کاسته شود، یا حتی از شدت جراحات و تألمات روحی، دق کند.
     
    و البته قرائن موجود هم کاملا مؤید این تراژدی وحشتناک است که در حال حاضر بر سر هزاران کودک می آید:
     
    بسیار مشاهده شده که کودکانی که پس از دریافت برچسب "اوتیستیک" به این مراکز ارجاع داده شده اند، حتی تا سنین بزرگسالی هم همچنان مشکلات تکلمی و رفتاری دارند و بسیاری حتی دچار عوارض وخیم تری نسبت به قبل از آغاز این به اصطلاح درمان ها شده اند. ناهنجاری های دائمی، من جمله جنون و بیش فعالی و خشونت رفتاری، بعد از دریافت این مثلا درمانها بسیار شایع است. و البته از خود این کودکان آسیب دیده، باز هم در چرخه ی ترساندن هر چه بیشتر والدین دیگر از هیولای "اوتیسم" استفاده می شود. تا خانواده های بیشتری با مشاهده ی این کودکان، سراسیمه به دنبال علائم اوتیسم در کودک خود بگردند و با هر نشانه ای سریعاً به پزشک مراجعه کنند و با تأسف، بسیاری از کودکان آنها هم وارد این چرخه می شوند و باز هم همان اعمال خشونت ها به کودکان خردسال و همان تشدید مشکلات و نقص های جبران ناپذیر و ... تکرار چرخه مهلک.
     
    و عجیب اینجاست که علی رغم اینکه فراوانند خانواده هایی که اذعان می کنند کودکانشان پس از تشخیص اوتیسم و شروع دارو و درمان و مشاوره های پزشکی و روانپزشکی، دچار تشدید علائم و بروز مشکلات به مراتب بغرنج تری شده اند، اما نه کسی پیرامون این مسأله تحقیق می کند و نه هیچ یک از مسئولین و پرسنل درمان، مسئولیتی بر عهده می گیرند. و تنها پاسخی که بعضاً می شنویم اینهاست: "خدا را شکر که عاقل بودید و مشکل فرزندتان را پیگیری کردید، اگر مراجعه نمی کردید، قطعاً از این هم بدتر می شد!" یا"کودک شما از اول، نقص ژنتیکی نهفته و ناشناخته داشته و مقصر ما نیستیم!".
     

4- از عوارض دیگر مراجعه به سیستم درمانی بعد از دریافت برچسب اوتیستیک، داروهای شیمیایی هست که برای کنترل و سرکوب رفتارهای کودک تجویز می شود. از عوارض اثبات شده ی بسیاری از این داروها، کوچک شدن مغز انسان و نابود کردن سلولهای مغز و اعصاب است. 

چون همانطور که ذکر شد، کودک بخاطر مراجعه به درمانگر از نظر جسمی و روحی دچار فشار مضاعف می شود و بسیاری از علائم ناهنجاری های کودک، بجای بهبود، تشدید هم می شوند. بعلاوه، علی رغم اینکه کودکی که به "خواب آدِرنوکرومی کودک" رفته و به دنبال دردسر نیست و طبعش در جستجوی آرامش است، اما مواجهه کودک با دشمنان جدید (آنها که بی رحمانه می خواهند او را از لاک دفاعی اش بیرون بکشند، اعم از خانواده و درمانگرها و پزشک ها و مشاورها) و اعمال زور و فشار و خشونت و بدرفتاری با کودک، باعث بروز مشکلات ثانویه ای مثل بیش فعالی و پرخاشگری می شود تا کودک شاید بتواند اطرافیان را از این ظلمی که در حقش می شود، برحذر دارد. و یا مغز کودک، که به زور از حالت "خواب آدِرنوکرومی کودک" بیدار شده، تاب تحمل اینهمه فشار را نداشته و با تشنج و از بین بردن سلولهای مغزی، سعی می کند هوشیاری کودک را پایین آورد تا کودک زجر نکشد. و باز هم پزشک برای سرکوب این حالتهای دفاعی طبیعی کودک، داروهای اعصاب دیگری را برایش تجویز می کند، مثلاً داروهای ضد تشنج یا آرام بخش های اعصاب. و ممکن است این چرخه ی تجویز داروهای بیشتر و جدیدتر برای سرکوب عوارض برخاسته از داروها و درمان های قبلی، آنقدر تکرار شود که تدریجاً جسم کودک بر اثر عوارض اینهمه داروی شیمیایی از بین رفته و سرانجام کودک سالمی که بخاطر شرایط محیطی ناسالم موقتاً به "خواب آدِرنوکرومی کودک" رفته بود، الآن به لطف دخالت های بیجای پزشکان و درمانگران دیگر تبدیل شده به یک کودک واقعا ناقص و بیمار، که مدام تشنج می کند و بعد از هر بار تشنج، دچار نقصی دیگر می شود.

 

اما والدین عزیز، بازهم شما نمی توانید این روال را متوقف نکنید، به بهانه ی اینکه الآن دیگر کار از کار گذشته و اگر کودک ما این داروها را دریافت نکند، تشنج خواهد کرد یا به شدت عصبی خواهد شد. چرا؟ چون به محض اینکه شما دخالت های بیجا را متوقف کنید، بدن کودک خودبخود شروع می کند از بهینه ترین و سریع ترین و بی خطرترین راه ممکن، صدمات وارده را ترمیم کردن. مثلا به علت جوان بودن بافتهای عصبی و مغز، صدمات ناشی از تشنج بعد از مدتی خود به خود ترمیم خواهد شد و کودکتان قابلیت های از دست داده بخاطر تشنج را باز خواهد یافت، فقط کافیست شما دادن داروهای ضد تشنج که باعث سردی مغز کودک می شوند و ترمیم و بازسازی سلولهای آسیب دیده را ناممکن می کنند، را متوقف کنید. و اگر اجازه دهید تدابیر حکیمانه ی خالق بدن های بی نقص، کارشان را پیش ببرند، خواهید دید که بعد از مدتی، نقص های حسی و حرکتی که بخاطر تشنج کودک ایجاد شده، تدریجا رفع می شوند. و کودک شما مثل سابق قادر خواهد بود ببیند و بشنود و حرکت کند. یا بیش فعالی و پرخاشگری، مدت کوتاهی بعد از قطع دوره های دارویی و درمانی، خود به خود رفع خواهد شد، چون دیگر عاملی باعث عصبانیت و بی قراری کودک نمی شود.

 

 

قسمتی از تاپیک هاتون رو خوندم یه ترکیبی از تعصبات مذهبی،سیاسی و شبه علمی دیدم 

میشه توضیح بدید دقیقا ماجرای خطرات کلسترول بالا چطور می‌تونه دروغ باشه؟ یا اینکه خیلی از بچه هایی رو میشناسیم در محیط های آرام و با والدینی خوب دارند بزرگ میشن اما همچنان اوتیسم دارند؟ طبق فرموده شما آیا نباید درصد قابل توجهی از این بچه ها با گذر زمان و تغییر بعضی شرایط کاملا بهبود پیدا میکردند؟ در حالیکه ما هیچ شخصی رو ندیدیم که اوتیسم داشته باشه و اوتیسمش کاملا درمان بشه؟

پیر گشته دل ما، گرچه آغاز جوانیست  

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792