منتظر نمونید خانواده دختره اومدن خفتش کردن
اومد لایکم کنین😂
من تو مغازه بودم کلا هم کار ما اینطوریه که یا حالت خیلی خوبه یا واقعا حالت بده، یعنی حالت خوبه خوب نباشه تو صنف پروتئینی و سوپر مارکت اصلا نمیتونی کار کنی، بگذریم من اون شب سر کیف بودم، یه خانمی اومد تو شلوار آبی مانتو آبی شال و خط چشم و آبی و فکر کنم لنز آبیم داشت که یادم نمیاد
اگه دنبال سواستفاده بود که جواب پیام من به خوبی می داد نه اینکه جوری جواب داد تا آخر عمرم دیگه سمتش نرم
سو تفاهمم خودم خیلی فکر کردم محیط کار من پر مرد هست چرا تنها به این مرد همچین احساسی داشتم و فکر کردم بهم توجه داره؟؟
و اذیت کردن نمی دونم خیلی مهربون خوشررو بود
خلاصه گفت سلام چهارتا آب میخوام، بعد من اومدم از ویترین یخچال بهش آب بدم دیدم گرمه بعد اومدم از پایین آب بدم گفت نه خیلی سرد نمیخوام دوباره بلند شدم از بالا بدم تو این فاصله دروبازو بسته کردن یخچال بی دلیل سرمو برگردونم یه نگاهش کردم، اومدم کیسه بزارم دیدم میگه کیسه نمیخواد همین بقلیم، که من یهو استرس گرفتم خدایا این مربوط به کدوم یکی از کاسبای راستست🤣
کلا هم برخوردش خاکی بود تو اون شب که اومد آب بگیره من سر کیف بودم حرف زدنم باهاش یه خورده لاس زدن شد شاید خییییلللبییی کم کلا دیالوگی نداشتیم
