خانوما برام دعا کنید بتونم دیگه سال بعد از خونه پدر شوهرم برم خیلی حالم بده خیلی،به نظرم اشتباه کردم اومدم اینجا برای زندگی،اصلا نباید خونه میخریدم باید مستاجر میموندم بهتر از این جنگ اعصابه
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
صبووور باش و سعی کن خرشونکنی تا تموم بشه و بری خونت.می ارزه
مشکل اصلیم شوهر بیشعورمه اگرنه اونا اصلا به من کاری ندارن خونشون تا دلت بخواد رفت و امد و شلوغه شوهرم تا اونا میان دیگه بالا نمیمونه انگار ما وجود نداریم
چطور دخترا حاضرن با ایل شوهر زندگی کنن مجردی بهتر از زندگی همگانیه
از من به تو یه نصیحت هیچ وقت قضاوت نکن چون خدایی نکرده گذشته من اینده تو میشه منم بدم نمیاد زندگی خوب داشته باشم مستقل زندگی کنم ولی شرایط اینجوری ایجاب کرو
بله کارشناس ارشد پرستاریم،یه پسر ۱۰ ساله دارم،ولی ۴ ساله شاغل شدم قبلش به خاطر بچم سرکار نرفتم بعدم بیمارستان خصوصی دوست نداشتم برم دیگه ازمون دادم قبول شدم و الانم رسمی هستم