سلام امروز عصر که از دانشگاه برمی گشتم تو مسیر مادر بزرگم رو دیدم سلام دادم نگام کرد و رد شد☹ عید به همه جلوم عیدی داد به من نداد😞 من محتاج پول نبودم ولی قطعا احترام می خواستم . ارث مامانم رو بخشید به پسر بزرگش 😊 ما رو محتاج پول کرد خودمون نیاز داشتیم . قبلا هم بهش محبت می کردم میگفت کی مرده تو عزیز شدی 🥲 همیشه دلمو شکسته خواه ناخواه خودمم نمی دونم مشکلش با من چیه🤕
عزیزم فکر کن وجود نداره اون داره بااین کارهاش آتیش جهنم رو واسه خودش میخره شاید از مادر یا پدرت کینه داره یا شاید شبیه اقوام پدری هستی واسه همین یاد اون میوفته تورو میبینه
والا به پیغمبر تا کسی کاری به من نداشته باشه من کارش ندارم یبار بهم گفت هیچ کدوم از پسرا فامیل نگاتم نمی کنه حالا من دانشگاه خوب درس می خونم شخصیتم مستقل و خوبی دارم تقریبا خیلی زشتم نیستم اصلا درکش نمی کنم. من قسمت چونم مو زائد داره واسه تخمدانمه ی بار گفت حالم از صورتت بهم می خوره😑
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
