به اندازه ی بقیه خوشگل نبودم
ازم تعریف نمیشد
مامانم خیلی بهم سرکوفت میزد و حس میکردم دوسم نداره اصلا
بابام پول نداشت و خیلی چیزا برام عقده شد
دوستی نداشتم حس میکردم همه ازم بدشون میاد
استرس داشتم ترس پس زده شدن داشتم
خیلی چیزا حل شدن الان اما هنوز اون فکرا تو سرمه
خیانت دیدم
همه ی اون چیزایی که درستشون کرده بودم همه ی اون فکرای بچگیم باز برگشتن:)