رفته بودیم مطب دکتر برا چکاپ دخترم، معمولا وقتی میریم چون خیلی شلوغه برا رعایت نکات بهداشتی من و دخترم تو ماشین میشینیم تا نوبت مون بشه.. این دفعه هم طبق معمول تو ماشین بودم دیدم یه آقایی عصبانی از مطب اومد بیرون با تلفنش شروع کرد داد و بیداد! می گفت رضا به این دختره بگو آنقدر به من زنگ نزنه! من بچه ام دنیا اومده مغازه نیستم خونه ام، زنه ام شک کرده! بهش بگو به من آنقدر پیام نده عزیییییزم کجایی! عزیییییزم چرا نیستی مغازه! رضا اون رو سگ من بالا بیاد ... همین طوری عصبانی نیم ساعتی حرف زد!
چه خوب دیالوگاش حفظ کردی 
حالاکه فیلم روزهای بی قراری و ساختن که دوزنه بودنوتوجیح کنه متنفرم ازبیشتره نرها
حالا رضا کی بوده این وسط
بعد که تلفنش تموم شد بره داخل شوهرم اومد بیرون بهمون سر بزنه بهم گفت این مرده رو دیدی رفت داخل خانمش تو مطبه بچه ۵ روزه دارن خانمه التماس همه می کنه بچه رو نگه دارن براش!!! همش داره گله و.شکایت می کنه که خسته شدم خداااا، چه غلطی بود! هیچ کی کمکم نیست! نه مادر شوهرم نه مادرم ! داغونم و...
واقعا روزهای بی قراری رو الان دادم میبینم ای حرص میخورم از مرده خیلی پرروئه
قسمت دوم تاپیکت بیشتر عجیب وغیرقابل باور بود
من امشب ندیدم چی شد
الناز آخه مرتب تکرار می کرد! نمی دونم اون طرف خط چی بهش می گفت آقا رضا!!! اما اون همش این جملات رو می گفت با عصبانیت!
خبببب
آره باران جان تبلیغ چندهمسریه
مامان محمد حسین نمی دونم!
فیلمای ایرانی هم دارن خیانت و دوزن داشتن رو رواج میدن.
جالبه شوهر من هروقت این سریلا بی قراری رو میبینه از مرده دفاع میکنه
قشنگ داذن سر بسته به مردا امورش میدن
قشنگ داذن سر بسته به مردا امورش میدن
عادت کردین هرکس هرچی میگه بگیدغیره قابل باوره؟دنیاپرشده از خیانت کجاش غیره قابل باوره
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
47 ثانیه پیش
49 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
