من نمیتونم شاد باشم نمیدونم چرا اینجوری شدم قبلا اینطور نبودم ولی یه مدت یه مشکل خیلی خیلی بزرگتو زندگیم به وجود آمد که سال ها طول کشید خدا روشکر مشکل حل شد و به دنبال اون مسائل دیگه هم داره حل میشه یکی یکی ولی من دیگه واقعا از هیچی لدت نمیبرم همش یه چیزی ته دلم هست .کارهای کوچیکتو ذهنم بزرگ میشه .الان یه بچه ۴ ۵ ماهه دارم .خدا رو شکر سالمه زرنگه. خوشگله ولی من اصلا لذت نمیبرم همش استرس دارم نگرانم و با خودم میگم اگه اگه اگه مثلا از صبح بیدار میشم تا شب منتظرم شب بشه و بخوابه و نگرانم اگه امشب نخوابه؟؟خب نخوابه چی میشه هیچی ولی من تو ذهنمبزرگش میکنم .بعضی وقت ها بیشتر میشه این حس های بیخود این دلشوره ها آیت لذت نبردن از زندگی .الان چیزایی تو زندگیم دارم که ۵ سال پیش آرزوم بودولی شاد نیستم