سلام خانما، همسرم اصلا توی حال بدم نمیاد سراغم و آرومم نمیکنه. در حالت عادی محبت میکنه اما وقتی دعوا کنیم خیلی لجبازی میکنه و من جون بدم هم نمیاد سراغم. واسه همه اینجوری نیستا، کافیه یکی از اعضای خانواده اش یه خار بده تو پاشون، این خودشو به آب و آتیش میزنه ولی نسبت به من خیلی سنگدله. عصر یکم بحثمون شد، برگشتیم خونه من شامشو کشیدم و اومدم تو اتاق، بعد همش سرفه میکردم در حد خفه شدن، و اونقدر کلافه شده بودم که دیگه اشکمم در اومده بود و از درد به خودم میپیچیدم و سرفه میکردم و ناله میکردم. دیدم همینجوری نشسته پای تلویزیون داره فیلم تماشا میکنه. بهش گفتم خیلی بیغیرتی من جون بدم هم نمیای سراغم و در اتاقو بستم. خیلی خسته شدم از اینکه حاضره از من و خودش بزنه واسه خونوادش یا هرکسی، اما دلش واسه من اصلا نمیسوزه. قبلنا اینجور مواقع خودم با گریه میرفتم بغلش و می گفتم آرومم کن. ولی امشب دلم واسه بیکسی خودم سوخت. توروخدا یه چیزی بگید که قوی باشم و نرم سراغش...😔