اصلا دلم نمیخواد ریخت مادرش ببینم صب هم داشت میرفت سرکار گفت همرام بیا منم بهش گفتم اگ بخوام بیام غروب میام آخه مادرش همش بهم میگ غذا درست کن بعد از غذام ایراد میگیره گفتم الآن برم باید ناهار درست کنم و غر بشنوم نرفتم
چیکار کنم خانوما؟بنظرتون برم خونشون یا بترمرگم خونه بابام و از آرامشم نهایت لذت ببرم؟
دوشنبه هفته قبل خونشون بودم باز الآن ک یک هفته شد نرفتم گله کردن شوهرم شروع شد میگ دلم برات تنگ میش و نمیتونم همش بیام خونتون حداقل ت بیا...
بمون خونه بابات
نری بهتره. وقتی رقتی ساعت شام و ناهار برو
بشین خانه پدرت
برو ببینش ولی شب نمان برید بگردید
خوبی امروز فردا اینه ک بهونه دارم میتونم ۴ شنبه بیام خونه بخاطر امتحانم
چرا غذا درست میکنی خونه مادرشوهر؟من عقدم برم خونشون هم چی بشه تو آشپزخونه برم
بیرون قرار بذارین
سنگین برو سنگین بیا نمیشه که از الان بری آشپزی کنی حدوحدودت مشخص باشه اگه خیلی دلتنگت میشه شرایط عروسیو زودتر فراهم کنه
نه عزیزم زیاد نمان
اصلا بهتره شب نمانی
همسرت هم خیلی کارش گیره عروسی بگیرید برید سر زندگیتان
غروب پنجشنبه برو که شوهرتم روز جمعه خونه باشه شب برگرد خونتون
