سر زایمان اولم خیلی اذیتم کرد خیلیییی
گفت که رسم ماست تا ۴۰ روز میمونیم خونه زائو در صورتی که دروغ میگفت،بچم آروم بود ولی این نمیذاشت من بخوابم سر بچه رو میذاشت سمت چپ منو بیدار میکرد میگفت چپ بخواب یه ساعت بعد میچرخوند راست بعد میگفت بیا سمت راست بخواب
تو این گیرو دار زن مامانمم فوت شد،اومد خونه مامانم نزدیک چهلم مامانمم رفت دوست نداشتم باشه ولی نمیرفت
مدام بهم میگفت بچه رو موقع شیر دادن خفه نکنی
یا تو شیر خوردن بچه دخالت میکرد
خلاصه خوب به جیگرم کرد
الان باردارم،شوهرم بهش گفته اومدی با هیچ چیز کاریت نباشه دخالت نکن تو اصلا،و گفته بیشتر از ۳_۴ روز نمون
گفته مهمون دعوت نکن خونه ما این مدت رو(آخه کارشه خونه ما مهمون دعوت کردن)
دلم براش میسوزه ولی یکبار دیگه اون دوران برام تکرار بشه میمیرم،هنوزم آثارش رو قلبم مونده