2777
2789
عنوان

پنهان کردن بارداری!!!!!!

| مشاهده متن کامل بحث + 912 بازدید | 41 پست

تا سه ماهگی چون هنوز قلب اینا تشکیل نشده و جاش محکم نشده نمی گن

ولی هر کسی دلیل شخصی خودش داره بعضیا راحت نیستن یا خجالت می کشن

مثلا خواهرم شیر به شیر باردار شده خجالت میکشه الان ۵ ماهشه فقط من میدونم اگه بگه هر کسی چیزی میگه و ناراحت میشه

ولی من از ذوقم به خانواده خودم از الان گفتم ولی خانواده ی شوهرم نگفتم چون جز حسادت کار دیگه ای نمی کنن

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

ممم درک نمیکنم یه بنده خدایی کلا بارداری هاش با ویاره بده  خیلی میدیدیمش اونم میخواست پنهان ...

من الان بشدت ناراحت شدم ک چرا بقیه میدونن با کامنت های بقیه انگار راس میگن کاش ب کسی نمیگفتم خب هی میپرسن عجیبه چن ماهه نیومدی سر بزنی چرا؟؟ گفتم درگیر بارداری عم

کی فکرشو می‌کرد یه روزی حرفامون رو به آدمایی بگیم که تا حالا ندیدیمشون🙄❤
آدم نباید لق دهن باشه....یکم باید تحمل کنه...۳ ماه اول احتمال سقط و مشکل زیاده...بعد از ماه ۴ به همه ...

منم چون مشکل دیابت داشتم و دکتر  بهم گفت احتمال سقط هست به کسی نگفتم بیشتر به خاطر روحیه افراد هست

ولی قدیمی‌ها بد میدونن مادر بزرگم میگفت این طوری همه مردا هم میدونن اونا چیکار کردن که خانومه بارداره ولی من خودم بیشتر به خاطر شرایط بچه و سالم بودن چیزی نگفتم

سه تا هم سقط داشتم

منم وقتی باردارشدم به هیچکس نگفتم. حتی مامان خودم. چون لکه بینی داشتم ودکترگفت احتمال سقط هست. وقتی از تشکیل قلبش مطمئن شدم بهشون گفتم هم مامان خودم هم مادرشوهرم.هفته8 بارداری. ولی کلا برای خودم بارهاپیش اومده کاری میخواستم انجام بدم اینقد به این واون گفتم که نه توش اومده واون کار نشده. ولی وقتی به کسی نگفتم هم خیالم واعصاب راحت تر بوده هم اون کار انجام شده. این دور و مونه بخدا آدمای بخیل وحسود زیاد شدن. توهم کارای مهمت رو به کسی نگو. بزار وقتی انجام شد مطمئن شدی بعدش اگه دوست داشتی اعلام کن. 

خنده ی خدا را میشنوی؟؟ آرزوهایت راشنیده وبه آنچه که محال می‌پنداری میخندد

من خودم سه ماهم خانواده خودم و خانواده شوهرم فقط میدونن حالا علت هایی نگفتنم:😂 1.میخوام ب امید خدا از سلامتش مطمئن شم و اینکه زمونه بدیه کسی نه تنها باهات تو دردات همدردی نمیکنه بعدش زخم زبون هم بهت میزنه راجب بارداری و طرز نشستن و خوردنت نظر میدن و انتقاد میکنن اینو تو بارداری خواهرم ک زود گفت متوجه شدم و اینکه خانواده شوهرم وقتی از شوهرم شنیدن حتی ی زنگ نزدن بهم تبریک بگن با اینکه بعد 5 سال از ازدواجم بچه دار شدم وقتی اونا ایطوری ان و دلم شکست میترسم ک بقیه هم بگم و باز دلم از واکنششون بشکنه و غصه بخورم پس ترجیح میدم فقط ب عزیزا و کسایی ک از شادیم شاد میشن بگم وگرنه اصلا بحث چشم خوردن و اینا برام مطرح نیست و اعتقادی ندارم

من الان بشدت ناراحت شدم ک چرا بقیه میدونن با کامنت های بقیه انگار راس میگن کاش ب کسی نمیگفتم خب هی م ...

ممم خاطر همین گفتم 

چون منی که هر هفته میرم بیرون میرم خونه مادرشوهر

وقتی نمیرم هس سوال میکنن هی سوال میکنن

مجبورم بهشون بگم چکارکنم

من خودم سه ماهم خانواده خودم و خانواده شوهرم فقط میدونن حالا علت هایی نگفتنم:😂 1.میخوام ب امید خدا ...

منم به خانواده شوهرم نگفتم خیال خود آدم راحته و اذیت نمیشه

ولی به خانواده ی خودمم گفتم پشیمونم خواهرم خیلی بهم استرس داد و خرافاتیه هی بهم میگفتن برو چله بگیر

الانم باردار شدم میگفت زیر ۴۰ هستی دیگه یه حالتی گفت انگار نمیمونه بعد گفت برو دعا بگیر گفتم اونی ک داده خودشم نگه میداره 

کلا نگی راحتتره ولی آدم انقد خوشحاله میگه حداقل آدمای ک دوستشون داری بگی

منم به همه گفتم به همههههه خب خوشحالم بزار بدونن یا همش میگن چرا نمیای شهرمون سر بزنی خب راه دوره من ...

ایشالا به سلامتی بغلش کنی

این ۸۳ که تو اسممه سال تولدم نیس خیلی پیرتر از این حرفام🤣 ۸۳ به میلادی 
منم به خانواده شوهرم نگفتم خیال خود آدم راحته و اذیت نمیشه ولی به خانواده ی خودمم گفتم پشیمونم خواه ...


میفهمم چی میگی منم خیلی ذوق داشتم بگم وقتی این حجم سردیشونو دیدم ی شب تا صب گریه کردم تصمیم گرفتم به هیچکس نگم مگه اینکه بپرسه ... راجب حرفای خواهرت هم اصلا توجه نکن مطمئن باش نی نی رو سلامت بغل میکنی،😍 اصل کار خداس ک مراقبمونه حرف بقیه مهم نیست و اینکه کلا همه عادت کردن تو همه چی نظر بدن و فکر روحیه طرف مقابلو نمیکنن خواهرم باردار بود انار دوست داشت دو تا خورد خاله ام برگشت بهش گفت چقد میخوری فشار میگیری😑 بعدش خواهرم بغض کرد ایقد ناراحت شدم از همونجا تصمیم گرفتم ب فامیل نگم

میفهمم چی میگی منم خیلی ذوق داشتم بگم وقتی این حجم سردیشونو دیدم ی شب تا صب گریه کردم تصمیم گرفتم به ...

اره عزیزم انشالله خدا خودش نگه دار بچه هامون باشه،اونایی هم که ندارن و منتطرن بهشون بچه بده من بعد ۵ سال و با دوتا سقط باردار شدم و انتظار همچین حرفی رو نداشتم

بهترین کارو کردی منم به خانواده شوهرم نمیگم الانم استراحتم میگم کمرم درد می کنه نمیتونم بیام

من خودم هفته ۹ گفتم چون قبلش میدونستم حاملم ولی نرفته بودم آزمایش بدم هفته ۹ رفتم آزمایش به هم گفتم وبعدیکی یه ماهش بود زود به همه گفته بود استوری اینا که بچش قلبش تشکلیل نشده بودم دفعه دیگه که حامله شدم اول مطمعن میشم که قلبش سالمه بعد جنسیتش چیه میگم 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792