عروس ما نامزد بود هرروز خونمون بود حتی حمومشم خونه ما میرفت
ادم وقتی همسرش درکش نکنه نیاز جنسی که دیگه بهش نمیشع فکرم کرد بلانسبت حیوون که نیستیم فقط فکرمون اون باشه بلاخره مام خاسته هایی داریم از طرف مقابل مثل درک کردن صحبت کردن حمایت کردن و خیلی چیزای دیگه
خیلی قدر شوهرت رو بدون،منم واقعا از این بابت خداروشاکرم شوهرم همیشه جانب انصاف رو رعایت می کنه
مادرشوهرا از این حرف و حدیث ها دارن فقط کم و زیاد داره
من سعی می کنم خوبی ها و لطفاش رو مرور کنم که ناراحتیام تبدیل به کینه نشه،اینم بگم من خیلی احساسی و دلنازکم شما رو نمی دونم!ولی این هم تاثیر داره که آدم زود به دل بگیره،باید یکم دلدار شد
منم دل نازکم ولی خب خوبی باید دوطرفه باشه باید مادرشوهر هم خوبی منه عروسو ببینه اگه بدی دارم چشم برنده روش حداقل یکبار گذشت کنه تا دلم اروم بگیره ولی خداشاهده تاحالا بی احترامی نکردم تاحالا فرق نزاشتم با مادرخودم و حتی بیشتر از وظیفم براش کار انجام دادم بیشتر از دخترش منم خودم برای خودم توی تنهایی گریه میکنم بعضی وقتا پیش شوهرم احساس میکنم نابود شدم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
23 ثانیه پیش
25 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
