سلام
وقتی شوهرم اومد خواستگاری پدرم دوسال بود فوت شده بود و ما مستاجر بودیم الان چهار ساله که عقدیم داریم خونه میسازیم شوهرم اول به مادرم خونه ساخت مادرم کمک کرد درحد دویست تومن اینا «شوهرم پولدار نیست» یه ساله که اومدیم خونمون الان چند ماهه که متوجه شدم مادرم تو شرکت با یه پسره درارتباطه که از شوهرم دوسال بزرگتره پسره میخواد مادرمو صیغه کنه طوری که حتی پدرو مادرش هم نفهمن ولی من حس میکنم متاهله و دروغ میگه که مجرده چندماه دیگه هم عروسیمه استرس دارم از یه طرفم استرس اینو دارم شوهرم بفهمه دیگه نمیدونم بعد صیغه میخوان بیان خونه ما «تو یه حیاطیم» به مادرم هرچی میگم میگه به تو ربطی نداره مطمئن هم نیستم که پسره بیاد بگیرتش