معبد های جدید، بتهای مدرن، اما همان جهل باستانی: ملغمه ای از جهل و تعصب و انکار بدیهیات فطری و عقلی، همان شکنجه و قربانی کردن کودکان روی سنگهای مقدس معابد (تخت های بیمارستان ها) برای خوشایند خدایگان مدرنیته و جلوگیری از خشم او.
دلم گرفته برای بچه ها، برای نگاههای معصومشان، برای زجه ها و اشکها و التماس هایشان که آغوش مادر را چنگ میزنند تا بلکه بتوانند خود را از پرستاری که دارد جدایشان میکند برای چشاندن طعم شکنجه های مدرن: آزمایش و سرنگ و لوله و دستگاه و ... و قرص و ... و بعد فریاد و اشک و خون... و در آنسو پر شدن جیبهای پزشک و داروساز و مشاور و ... و خدایی کردن بی رحم ترین ها بر ما
حتی اگر آخرتی هم در کار نمیبود، باید وجدانمان میفهمید یک جای کار ایراد دارد!
ای بشر! می ترسی بچه ات اینطور شکنجه نشود، ناقص شود یا بمیرد؟ مگر نمی بینی اینهمه بچه ها که اصلا زیر همین شکنجه ها جان دادند؟ اینهمه دروغ و دغل را نمیفهمی؟ نمیبینی نان آنها در ترساندن تو است تا ترغیبت کنند وارد معبدشان بشوی، زجرت دهند و پولت را بالا بکشند و کاری کنند تا عمر داری آویزانشان باشی و التماس کنی و پول بهشان بدهی