نه بذار به حال خودش باشه همیشه دردودلاتو بگو ناراحتیاتو بگو نریز تو خودت که غمباد میکنی یجایی که نباید میترکی و گند میزنی به زندگیت بگو دوس دارم باهات حرف بزنم گلگی نیس فقط دردودله بگو اگه باتو حرف نزنم باکی بزنم که به حرفات گوش بده باتحکم بگی نتیجه عکس میده وتو مقصر میشی الانکه پذیرفتی برات آرزوی خوشبختی میکنم بذار اون بیاد سمتت که بدونه دلخوری ولی باروی باز پذیراباش وتو یه موقعیت مناسب حرفاتو بزن باآرامش
اصلا از من انتظار نداره که ناراحتیمو ابراز کنم
منم چند بار کنترل میکنم اما خب بالاخره ادمم یه بارم پیش میاد که نمیتونم کنترل کنم مثل امشب اونم که وقتی من به اصطلاح غر بزنم جای اینکه ارومم کنه بدتر میکنه چون خودشم از اوضاع راضی نیست اعصابش بهم میریزه
رفت بخوابه الان منم پر دلشوره م اصلا خواب به چشمم نمیاد
اصلا مدلش اینجوری نیست که به درد و دل گوش بده
خوشش نمیاد از نظرش وقت تلف کردنه
قصد ناراحتیمو نداره ها مدلش همینه
من خیلی صبوری میکنم هر بار این اتفاق میفته میگه نمیتونه بیاد پیشم فقط میگمم باشه و میگذرم
اما یوقتایی مثل امشب واقعا بهم فشار میاد که من اینمهههه برنامه ریزی میکنم واسه یه روز مثل امروز که بیینمش بعد ۲۰ روز اونوقت یکی از اعضای خانواده برای کاری پیش میاد و من تنها میمونم دوباره و دوباره
واقعا خیلی سخته
الانم اون با دلخوری از من که چرا غر زدم و کشش دادم رفت خوابید
منم که پر دلشوره ام
نمیدونم چیکار کنم
من باید از دلش در بیارم یا اون باید از دلم در بیاره
من زیاد به این زندگی خوشبین نیستم عزیزجان هیچ چیزی وجودنداره که نخواد بعد بیست روز نامزدشو ببینه داری خودتو گول میزنی اشتباه میکنی ناراحتیتو بروز نمیدی دقیقا اتفاقی که تو کامنت قبلی حدسشو زدم یدفعه فوران میکنی ومیشی مقصر حس من اینه اولویتش نیستی ولی اون اولویت شماس من هیچوقت تواین سایت نمیگم مرد مقصره زن بیگناهه میگم یه طرفه قضاوت نمیکنم بعضی از خانومارو من خانوم نمیتونم تحمل کنم وبیشتر خانومارو مقصرمیدونم برابعضی موضوعات.... ولی ماجرا شما فرق داره این اقا از بی زبونی شما داره سواستفاده میکنه بازم من نمیدونم خودت بشین سبک سنگین کن ببین خوبیاش بیشتره یابدیاش سرسری رد نشو زیر یه سقف هربدی به مراتب بیشتر میشه هرخوبیم همینطور زندگی متاهلی فوق العاده پرچالشو سخته فردا بایه بچه کاسه چکنم چکنم دست نگیری خواهرانه دارم راهنماییت میکنم بیشتر فکر کن فردا نشی یه افسرده کنج خونه که همین مرد برچسب منزوی بودن و بی درک بودنو بهت بزنه و بگه ازت خسته شدم بعد نه راه پس داشته باشی نه پیش اینو بهت میگم تاهمیشه تو ذهنت داشته باش اگه همینایی بود که گفتی همه این اتفاقاتی که من برات شرح دادم میفته به قطع یقین فردا روز نذاری گردن خونوادش چون تومیپذیری حالا یکی نمیدونه وارد اون زندگی میشه ولی شما میدونی....و الان شما به هیچ عنوان تماس نگیرید مهم بودنتون مشخص شه اگه نیومد بازخودت ازدلتنگی رفتی فاتحه این رابطرو بخون من نمیگم این اقا بده اصلا ولی حسا و شرایطتون یکی نیس واین به هردو لطمه میزنه .... این کامنتو چند دفه بخون اگه فقط ده درصد فک کردی حرفام درست بود لطفا درست تصمیم بگیر هیچ چیزی تواین دنیا بی حکمت نیس شاید منم یه نشونه از طرف خداباشم که راهنماییت کنم کی چه بدونه بامدادتون بخیر 💗
عزیزم بحث نخواستن نیست
اون خودشم اذیت میشه از این فاصله
وقتی اذیت میشه دلش تنگ میشه هم اخلاقش بد میشه حساس تر میشه
شما فرض کن ۷ صبح تا ۱۰ شب سر کاری
یه روز ازادی مادرت یا خواهرت ازت چیزی میخوان تو اون روز
انجام نمیدی؟ یا میگی‌میخوام نامزدمو ببینم؟
اگه تو یه شهر بودیم درسته حرف شما
ولی ما الان حتی نیم ساعتم بخوایم همو ببینیم
یک روز کامل وقت میبره چون فقط ۸ ساعت باید تو راه باشه
خیلی وقتا حتی برای همین نیم ساعتم میاد اینمه راهو اینجوری نیست که نیاد یا نخواد
کلا این مشکل تقریبا برای هرکسی که رابطه ش از راه دوره وجود داره
ولی الان که اوضاع مالیش سخت تر شده خیلی کم میرسه به این موضوع و من تحت فشارم
شهرمون یکی بشه دیگه این موضوع وجود نداره
هرچند بواسطه ی پسر بزرگ بودنش و نداشتن پدر
همیشه سایه مسئولیت خونواده ش تو زندگیمون خواهد بود
و میدونم که بعد ها هم اذیت میشم ولی نه اینقدر زیاد
حالا هم اصلا نذاشت صبح بشه ۶ صبح که بیدار شد
پیام داد و صحبت کردیم
من مشکلم اینه نمیدونم چجوری باید مدیریت کنم شرایطو تا بگذره این دوران
من وقتی خودمو جاش میذارم به اون حق میدما ولی به خودمم حق میدم
نمیدونم این وسط چیکار باید بکنم شرایط از این سخت تر نشه
البته ما مشاوره هم میریم باهم
ولی خب الان هنوز وقتش نشده اینو مطرح کنم اونجا
کلا اینکه مردا تک بعدی هستن و فقط مسئله پیش روشون رو میتونن بهش فکر کنن و براش راه حل پیدا کنن رو میدونم
یا اینکه مردی که جیبش خالیه اصلا دیگه نمیتونه به هیچی فکر کنه نمیشه ازش انتظار درک و همراهی که خانم میخواد رو داشت
اینارو میدونم
ولی بعضی وقتا واقعا برام سخت میشه
اون ادم بی درکی نیست
تو شرایط عادی اصلا اینجوری نیست حداقل چند روز یه بار پیشم بوده وقتی که شرایط مالیش و زندگیش اینقدر سخت نبود
ولی خب حالا هم من دارم خیلی اذیت میشم هم خودش
و ظاهرا هم راه حلی براش وجود نداره بجز گذر زمان
منم باید دوباره فکر کنم به همه چی و تصمیم بگیرم
اما بازم ممنونم که برام وقت گذاشتید و نوشتید
اینجا صحبت کردم اروم خوابیدم دیشب❤️
خوبه که مشاوره می روید.
بهتره این مسائل را با کمک مشاور مطمئن حل کنید.
حرفاتون را با هم بزنید.
نگه ندارید تو خودتون.
اونطوری بدتره.
ازدواج راه دور مشکلات زیادی داره، اگر واقعاً می خواهید چنین ازدواجی را ، باید پوست کلفت بشید.
اون صیغه محرمیت یا عقد ساده که گفتم اگر انجام بدید، بعدش گاهی اوقات هم می تونید شما برید شهر ایشون، چون دیگه رسما شوهرتونه.
نامزدی به این شکل برای مدت طولانی ریسکش بالاست.
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
