بچه ها خسته شدم حالم از خودم و زندگیم بهم میخوره
واقعا حالم بد شده از زندگیم
صبحا پر انرژی بیدار میشم میگم تا ۱۲ خونه رو تمیز کنم بعدش باخیال راحت بچه داری کنم و فیلم ببینم لذت ببرم
اما هیج غلطی نمیتونم بکنم فقط ناهار میپزم و میگم ولش کن بزار بچم بخوابه خونه رو مثل گل میکنم...
باز هیچ گوهی نمیخورم بیدار میشه درگیر میشم تا رسیدگی کنم و ناهارش بدم باز عصر هیچ کار نمیکنم
همش خونه رو میبینم حالم بهم میخوره از خودم اما نمیتونمم انجام بدم وقتی بچم خوابه که بازم نمیتونم انجام بدم...اصلا نمیدونم انگار طلسم شدم...
لباسام داره از سبد میریزه بیرون اما نمیندازم ماشین بشوره...گاز و یخچال کثیف...اشپزخونه کثیف...
همش میگم خونه تمیز کنم شوهرم بیاد ارامش بگیره اما بدیخت میاد من تازه میرم دنبال کارام ...یک ساعت دیگه شوهرم میاد خونم تمیزه اما اشپزخونه و سرویس بهداشتی داغووونه چون تو تراسه و پر خاک شده....