سلام 😭💔حالم خیلی بده .بزرگترین مشکلم اینه که دارم بیش از حد احترام نگه میدارم و طرف مقابلم هیچی از احترام سرش نمیشه ولی من جلوش درنیامده و همیشه خوشرو بودم اونم حفظ ظاهر میکنه نمیگم منو دوست نداره ولی باحرفاش خیلی اذیتم میکنه اصلا انگار همون دوست داشتن هم نیست واقعی نیست با گریه دارم مینویسم 😭دارم راجب مادرشوهرم میگم
من جهازم تکمیل بود فقط ی چیز نداشتم اونم اصلا قیمتش ۲ میلیون بود چون لازم نبود نگرفتم واقعا لازم نبودبرقی و اینا نبود ۴ بار غیر مستقیم گفته که یعنی اونو نداری و من هربار گفتم مشکلی نیست و اصلا نیاز نداریم امشب که داشتم جوابشو همین میگفتم شروع گرد با شوهرم حرف زدن که یعنی نمیشنوم در این حد زشت دلم از این میسوزه خیلی چیزا برام کم گذاشت به روش نیاوردم حتی دلداری دادم دلم خیلی میسوزه😭💔
کاراش ی جوریه که ن میتونم بگم بد مطلقه ن میتونم بگم خوبه
دارم روانی میشم یکی و دوتا نیست حرص دادن هاش
من نمیتونم مثل خودش بی رحم باشم
یعنی بی رحم باشم خوب میشه؟؟زخم زبون بزنم بهش که هزارتا دارم بگم خوب میشه؟؟حرمت ها نمیره؟؟
نمیدونم چرا تایپک زدم اصلا دلداری همدردی راهکار نمیدونم
فقط میدونم حالم خیلی بد بود شوهرم هم خوابید فقط تونستم به شماها بگم .