الانم بچم‌نمیخابهههههههههههه نمیخابهههههههه مگه من چقدر توان دارم از اون طرف رعشه هایی ک شوهرم میندازه بهم و ترس و لرز دارم ازش ک بگیره بزنتم
از این طرف یه بچه نا آروم
من چه گناهی کردم ازدواج کردم با یه روانی هدایت کاش به عقب برمیگشت خدایا چرا من باید آنقدر زجر بکشم مگه چقدر توان دارم از صبح تا شب توی این خونه نشستم بچه داری می‌کنم از اون طرف بچم‌میگیره موهامو میکشه من‌دیگه تحمل ندارم از اون طرف شوهرم روانیه پدر سگ پدر نیامرزه باهام ظلم میکنه از هر جا ناراحت باشه رو من خالی میکنه دیگه نمیتونمممممم
