2777
2789

موقع شام مادرش زنگ زد بیاین اینجا من تنهام منم گفتم به مادرت بگو بیاد خونه ما ..خلاصه تصمیم بر این شد ک بعدشم بریم اونجا..

موقع شام شوهرم یه حرف خیلی بدی بهم زد منم شامپو ول کردم رفتم در کل آدم لوسی نیستم ولی واقعا نمیتونستم حضورش تحمل کنم اونم راحت شامپو خورد لباسشو پوشید رفت خونه مادرش

منو با اون حال بدم تنها گذاشت رفت خونه مادرش ک مادرش تنها نباشه

منم همه درهارو قفل کردم تا ۲ ساعت پشت در بود قصد باز کردن نداشتم چون سرویس بالا هنوز راه نیافته بود مجبور شدم در و باز کنم و برم حیاط..الان دو روزه ن باهاش حرف میزنم ن براش غذا درست میکنم و ن پیشش میخوابم اینو جدا میگم حس بدی دارم وقتی تو خونه ست..چندبار اومد منت کشی دید جواب نمیده دیگ حرف نمیزنه...من خودم طاقت قهر طولانی ندارم ولی نمیدونم اینسری چیشده ک نمیتونم ببخشمش

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

به نظرم کار اشتباهی کردی

شما مادر خودتم بود این برخورد رو میکردی؟

یا انتظار داشتی شوهرت برا مادر خودت چه برخوردی کنه؟

واقعا زیادی واکنش نشون دادی عزیزم

شوهرتم لجبازی کرده ولی حتما قبلا هم پیش اومده اونم سرریز شده

باید باهم بشینید عاقلانه حرف بزنید و هردو عذرخواهی کنید

زندگی که یک بار زیر سوال نرود، ارزش زیستن ندارد...
اره دقیقا..حتی برام مهم نیست کجا میره چی میخوره..خودش امشب لباساشو شست

امان از این حال چرا اقایون شریک زندگیشونو همیشه اولویت قرار نمیدن که این اتفاقا برای زندگیشون نیوفته 😓

الان مادرش چیکار براش کرده ب غیر زندگی خراب کردن

حق ناراحتی داشتی ولی زیاد کششم نده  دلیل ناراحتیتو بگو و تنها بودنتو اونشب و حال بدتو

گفتم بهش گفت دیگ بدون تو جایی نمیرم..حتی داشت باهام حرف میزد بهش پشت کرده بودم..آخه اولین بارش نبود

دوجا بهم ثابت کرد ک اولویتش نیستم

بهشم گفتم دیگ هیچی برام مهم نیست

منم اصن اهل قهر نیستم و مغرورم نیستم اما سر ی مسئله ای از،مامانم دلخور شدم و الان ی هفته بهش زنگ نزدم اصنم برام مهم نیس یادشم افتادنی هیچ حسی بهش ندارم واقعا موندم اگه هیچ وقت نتونستم ببخشمش چییی!

به نظرم کار اشتباهی کردی شما مادر خودتم بود این برخورد رو میکردی؟ یا انتظار داشتی شوهرت برا مادر خ ...

ن من مشکلم مادرش نبود‌.حداقل یه عذر خواهی می‌کرد می‌رفت یعنی انقد براش بی ارزشم؟

گفتم بهش گفت دیگ بدون تو جایی نمیرم..حتی داشت باهام حرف میزد بهش پشت کرده بودم..آخه اولین بارش نبود ...

عزیزم منو نامزدمم این موضوع اول مشخص کردیم و منم گفتم اولویتم خانوادمه بعد تو و اونم همینو گفت و قرار ناراحتی نیست دیگ 

حق ناراحتی بهت میدم ولی زیاد خودتو اذیت نکن مردا مث ما نیستن و درکم نمیکنن حسای مارو

ارزش من رو به جز کسایی که منو دوست دارند کسه دیگه ای درک نمیکنه

از اولویت های هر دومون پدر و مادرامون هست و اگر نیاز به رفتن باشه نه تنها اون میره لازم باشه خودم هم میرم کمک ‌. خدا رو خوش نمیاد ادم پدر و مادرشو بندازه دور یا کسی دیگه رو وادار به این کار کنه

اگر دوست داشتید لطفا برای شادی روح مامانم یک صلوات بفرستید 💚
امان از این حال چرا اقایون شریک زندگیشونو همیشه اولویت قرار نمیدن که این اتفاقا برای زندگیشون نیوفته ...

مادرش بیچاره از هیچی خبر نداره..گفتم ک مشکلم مادرش نیست اینکه منو با اون حال بدم تنها گذاشت رفت مادرش و از تنهایی در بیاره ناراحت شدم..براش غذا درست نمیکنم منتظرم چیزی بگه تا بگم برو خونه مادرت غذا بخور

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
توسط   zariqwp  |  14 ساعت پیش
توسط   bff_  |  1 روز پیش