اول با یکی آشنا شدم معلم بود و من شاغل نبودم بطور ثابت اما مشخص بود چطور هستم و تحصیلاتمم گفتم
بعد با دوتا دیگه آشنا شدیم گفتن دانشجان تلفنی اونام قرار شد اجاره بدن و چندبار دروغ گفتن
بعد همین خانمه من چون خیلی فعالیت داشتم و جلسه لابلای زنگا میگفتم که فلان ساعت اینقدر تایم دارم برا بازدید خونه و همو بینیم برگشت بهم گفت تو چرا انقد کار برات پیش میاد یا میگی تایم نداری؟🤣🫥
گفتم چه ربطی داره خب چند جای مختلف فعالیت دارم و کار پیش میاد انقد ندید بدید بود فکر کنم اصلا تو مخش نمیگنجید در حد بیشتر از معلمی
بعد گفت اون دوتا دانشجوان ولی تو چی منم گفتم مگه نگفتم دارم رو پایان نامم کار میکنم و پروژم و مهندسم و بقیه فعالیتامو تازه فقط چند تاشو گفتم یه دفعه یجوری شد انگار سرش گیج رفت و دور شد و تا قبلش میگفت من هروقت بگی میام ببینیم همو و برا خونه اون موقع دیگه تایم دار شد 🤣و یجوری جواب زنگ میداد میخواست تحقیر کنه و بعد فرداش که برا خونه من زنگ زدم بهش جواب نداد و پیام داد منم خیلی خوب حرف زدم گفتم چندروزه پیگیری داشتم الانم مریضم لطفا شما دیگه چندروز کاراشو کنین بهم خبر بدین
جواب نداد
بعد اون یکیا بهم زنگ زدن گفتن ما خونه گرفتیم اگه خواستین بیاین منم بهم برخورد و به این زنگ زدم فکر کردم طرف منه چون اینم ناراحت شد ازشون
بعد دیگه گفتم خبر بده چیزی بود بعد لابلای حرفاش میخواست منو ضایع و تحقیر کنه هی میگفت چرا متوجه نمیشی مث اینکه متوجه نمیشی کلا از وقتی بهش گفتم چی هستن و رشتمو گفتم کلا تغییر کرد
بعد حالا دیدم اینم آگهی گذاشته که دونفریم و به یکی نیاز داریم رفته یکی پیدا کرده که انقد من بهش گفتم کاش یکی بود میشدیم سه نفر ولی به من نگفته دیگه
بچه بی فرهنگ ترین شهرستان هم بود بعد زور میزد بخواد مثلا خوب حرف بزنه یا جای خوب خونه بگیره
اینو گفتم که بگم واقعا فرهنگ هیچوقت تغییر نمیکنه و آدم نباید زور بزنه