خب معلومه وسواسه منم یه مادربزرگ داشتم وقتی مادرم لباسای مادرش رو میشست پهن میکرد مادربزرگم میرفت لباس رو از روی بند میگرفت دوباره میشست مینداخت روی بند
وسواس داشت
همونجا بلند بلند میگفتی یعنی منظورت اینه من کثیف هستم؟؟؟
بشکنه دستم اومدم کمکت
بعد رو ب برادر شوهرت میکردی دست شما درد نکنه مزاحم شدیم
با شوهرت میزدین بیرون
و اینگونه قطع رابطه میکردی😂
اسی باید بهش میگفتی جنس قابلمه هات درجه ۳ هست ک انقد لک میگیره و پاک نمیشه 😜تاعمر دلشت دیگه همچین کاری باکسی نمیکرد
بهتر دستش درد نکنه دفعه ی بعدی رفتی نرو تو اشپزخونه اگر چیزی گفت بهش بگو دیدم وسواس داری گفتم دست به ظرفا نزنم
نمیخواست ظرف بشوری یک تیکه مرغ خشک بی مزه بهت داد و دوقاشق برنج هم باید کار کنی هم چرت و پرت بشنوی.دیگه نشور
یه بار فامیل شوهر دعوت کرده بودم بعد داشتند ظرف های شام می شستند منم تعارف کردم گفتم نمی خواد بشورید خودم بعد می شورم! خواهرشوهرمم برگشت گفت نه بعدش می ری پشت سرمون حرف می زنی که ظرف ها رو نشستند! منم ناخودآگاه گفتم خوب پس بشورید و رفتم !
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
