پدرهمسرم به رحمت خدارفته یه عالمه زمین کشاورزی دارن
اماهیچکدوم از برادرشوهرام کشاورزی نمیکنن بجز یه نفر که چندتیکشونو کشاورزی میکنه بقیه زمینا همینطور میمونه ماهم خودمون نمیندازیم همسرم یه زمین داد به بابام گفت بندازش پارسال امسال هم بابام بخاطر همسرم اون زمینو گندم انداخت
حالا دیروز جاریم زنگ زده بابام میگه زمین خودتون بندازید بابام خیلی ناراحت شد
این درحالیه که یه عالمه زمین کشاورزی دارن بخدا نمیندازن
همسرمم فهمید پدرم ناراحت شده زنگ زد به داداشش بهش حرف زد گفت دهن زنتو ببند اصلا ارث ما چه ربط به اون داره اگه نمیتونی دهن زنتو ببندی خودم بیام ببندم خیلی تو همه کار دخالت میکنه
الان بخاطر بابام واقعا ناراحتم
بنظرتون منم زنگ بزنم به جاریم ابروش ببرم یا مثل اون دهن دریدگی نکنم
البته همسرم طرف منه میگه اگه ببینکش ابروشو میبرم مگه اون کیه که برای زمینای پدری ما نقشه بکشه