از اینکه باید فکر باشم صبحانه چی اماده کنم ،ناهار چکار کنم هنوز نرفته پاین استرس شام چی باید بزارم که بخورن،
پرسناری از مریض دیگه خیلی سخت تر ،،خدایااا خودت کاری برام جور کن شاغل بشم 😞اینجا کثیفه تو چقد کثیفی فلان جا اینقد کثیفه ،خدایا چرا باید از کتاب بدم بیاد تا من بخونم شاید فرجی شد 😞،،
من یه مریضی الان رو دستمه هالش کاملا خوبه فقط باید سوال کنی این و می خوای فلان غذا رو می خوای ولی من نمیکشم فکر اینکه اگه بد تر از این بود‍میکشتم ،،آینده ها اگه بخوام جک وری بشم که نگهداریم بخواد سخت بشه با اعصاب جونای الان حتما خودم خانه ی سالمندان رو ترجیح میدم
