توی ماشین بحثمون شد کنارخیابون خلوت و دور افتاده خطرناک ولم کردبا بچه هام و رفت
ماشین گرفتم اومدم خونه.
اونم نیومده خونه اگرم بیاد راه نمیدمش درا رو قفل کردم
دیگه کافیه زجر
الانم نشستم زعفرون پاک میکنم نمازبخونم بخوابم که ساعت۷بایددخترمو ببرم مدرسه هوووف