جان دلم من نزدیک ترم به اونا تا خانواده خودم
خانواده خودم ی ساعت فاصله دارم
وقتی برخوردشون ایطوره دلم لک میزنه برم اونجا چون 6سال باهاشون بودم تو ی خونه دلم تنگ میشه حتی صمیمی هم نبودیم اما اونا...
2روزه هوای اینجا دلگیر دلم ترکید شوهرمم نبود خاستم برم اونجا خاهرشوهرم زنگ زد گفت نیا آب قطع
ناراحت نشدم اصلا اصلا
شکستم وقتی ی ساعت بعدش فهمیدم زنگ زدن به اون جاری که بیا
خودش فهمید زنگ زد ناراحت شدی منظور نداشتم
شما بگین من چی بگم؟؟؟
خدا خودش میبینه دلش ی بار برا من نمیسوزه
دل منم سنگ کنه راضی ترم بخودش قسم تا بخام هی دلتنگ بشم و شکسته