2777
2789

من سرکار میرفتم تا همین سه روز پیش شوهرم گفت دیگه نمیخام بری من میدونستم چون مادرش اینا می‌خوام برن کربلا و آبجی و داداشش و من. باید نگه دارم میگه گفتم نمیاد خودش رفت با صابکارم حرف زد اونم منو اخراج کرد 🙃بعد گفت دوست دارم تو خونه بمونی کار نکنی راحت باشی مامانش اینا دوشنبه میرم کربلا تا موقعی ک من میرفتم سرکار نمی‌خواست بچه هاشو بزار پیشمن تا فهمید ک من نمیرم گفت تو سرکار نمیری من بچه ها و میارم اونجا ناراحت نمیشی شورم گفت ن بیار تازه به فاطمه .ک خواهرشوهرم باشه درسم یاد میده

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

واییی خودتو بزن ب مریضی نیاره از کارتم در اومدی همش باید حرص بخوری 

حالم گرفته خیلی شوهرم بی فرهنگه من چیکار کنم چندبار خواستم جدابشم ولی از رو عادت نتونستم 

نه نمیتونن به خانواده خودشون بگن تا عمر دارن هم عوض نمیشن نمونش رو دارم

من دوست ندارم میخام تو خونه ی خودم راحت باشم جریمه مگه تازه خونمونو عوضکردیم همین امروز کارم تموم شد یعنی غلط کردم باهاش ازدواج کردم 

انقد دلم شکست وقتی ازم سوال نکرد ک رگ قلبم گرفت بعدشم از دماغم سمت چپش خون اومد 🥲ولی براش مهم نبود

من ک با اینک تازه عروسم اما پشیمونم آخ خونه بابامم دوس نداشتم نمیدونم چیکار کنم دوسندارم برگردم ب اونجا هرچی طلا داشتم از روی خریت فروختم آقا قسد داد ی گوشواره چار تومنی دارم و اینک باردارم شدم

فقط 24 هفته و 4 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
ی صلوات مهمونم کنین لطفا
انقد دلم شکست وقتی ازم سوال نکرد ک رگ قلبم گرفت بعدشم از دماغم سمت چپش خون اومد 🥲ولی براش مهم نبود

لعنت به هرچی مادرشوهره که باعث میشه ماانقد دل شکسته بشیم فردا عروسی دوستش دعوت شدیم خوشحال بودم که یه تایم دوتایی باهمسرم دارم ولی امشب به مادرش گفت توم میبرم عروسی

بود و نبود مادرش برام بی اهمیته چون همیشه توی دونفره هامون بوده عادت کردم💔 و همیشم کنارهمسرم جلو نشسته بازم جهنم مهم نیست ولی خب دل دارم دوس دارم منم کنار شوهرم باشم

ناراحتیم از اینه انقد شعورشون نمیرسه که زشته فقط دونفر دعوتن تو این اوضاع گرونی همه دقیق و خیلی محتاطانه هزینه میکنن شاید طرف غذای اضافه سفارش نداده به تالار

لعنت به هرچی مادرشوهره که باعث میشه ماانقد دل شکسته بشیم فردا عروسی دوستش دعوت شدیم خوشحال بودم که ی ...

اینجورمواقع بگوعزیزم شمابرین من نمیام بزارحساب کاردستش بیاد یه بهانه الکی بیار خودش تاتهش میخونه دفع بعد این کارونمیکنه


اینروزها زیادی ساکت شده ام ؛ حرفهایم نمی‌دانم چرا بجای گلو از چشمهایم بیرون می‌آیند
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز