خیلی وقته همین حس رو دارم ولی امشب با موج بیشتری حسش میکنم🖤
از زندگیمون متنفرم
چندین و چند بار
روزای سخت گذروندم
و فهمیدم قدرت مطلق خداست همه چی رو ار خودش بخوام ی رفیق واقعی تمام عیاره
فهمیدم ی جاهایی چقد هوامو داشته و حواسم نبوده
و ب خودش توکل میکنم ب ائمه و معصومین توسل
و البته امام زمام جانم (عج)
اره گریه کردم ولی فردا پاشدم زندگیمو کردم چون زندگی همینه یه روز خوشحال ترینی فرداش حس بدبختی بهت دست میده همونطوری که خوشحالی میگذره بدبختی هم میگذره پس بهترین راه اینه بیخیال باشی نسبت به همچی
من انجام میدم خیلی شکر گذارشم . ولی چیزی که ازش میخوام چیز بدیه . ولی چیکار کنم . به خدا خوشبختیم در گرو همین هست . من از خدا میخوام بچه ام رو سقط کنه چون باردارم . بهش میگم من از ترس تو خودم سقطش نکردم پس تو سقطش کن چون من نمیتونم بزرگش کنم . دارم داغون میشم از فکر این که به دنیا بیاد ولی خب میدونم خواسته درستی ازش ندارم اما چاره ای ندارم
منم به ته خط رسیدم دیگه شوهرمو دوست ندارم این چندسال خیلی زندگی باهاش سخت بوده،من که بریدم 😔 فقط یاد چشمای معصوم بچه هام حین دعوای منو باباشون میفتم قلبم آتیش میگیره 😭 بنده خدا تو چه زندگی لجنی افتادن ،کاش خدا بهم قوت وصبر بده بخاطر بچه هام زندگی ادامه بدم چون نمیتونم طلاق بگیرم
نمازم رو از قبل میخوندم اما الان به خدا قول دادم سر وقت بخونم . میدونی چیه دعا میکنمااا چیزی که ازش میخوام همون طوری پیش بره که تا الان میرفته . سرنوشتم رو همون طوری قرار بده که خودم دارم دعا میکنم و کمکم کنه این جوری حاجتم برآورده بشه
