با شوهرم دعوام شد انقدر گریه کردم چشمام خشک شده

ماندانا_مامان_آوا

مدیر استارتر

عضویت: 1401/07/12

تعداد پست: 242

من اوایل خیلیییی وابسته بودم دیدم هرچی دارم وابسته تر میشم داره ازم دورتر و دورتر میشه دیگه الان ب ی ...

خوشبحالت که تونستی تو قوی هستی

1402/08/01

|

02:21

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

mehraboanjan

عضویت: 1402/07/27

تعداد پست: 4554

چقدر خوب منو درک کردین ممنونم... 

خواهش گلم چون خودمم بخاطر تنهاییم مشکل شما را داشتم رفتم مشاوره و بهم گفت فاصله بگیر و واقعا جواب داد

 اونقدر ادای آدمهای قوی را در آوردم که خودمم باورم شد قوی ام 😏 هرکی دلش گرفته بود من بودم....هرکی غصه داشت من بودم.....هرکس از عالم و آدم بریده بود من بودم......ولی وقتی نوبت ب خودم رسید.....بازم فقط من بودم و من.....🙂🙂🙂 داشتم با عروسک هام بازی میکردم نفهمیدم کی بزرگ شدم و شونه هام اینقدر قوی شد که این همه غم را به دوش کشیدم و آخ نگفتم🤫  هروقت گفتم خسته ام هیچکس باور نکرد خستگی مو این شد ک خسته شدم از زندگی💔 دلم میخواد یک شب بخوابم و دیگه صبح نشه چون واقعا خستم🖤   من اونقدر زیادی مهربونم که بهم میگن احمق پس برای من از سیاست داشتن نگو آرزوی مرگ کردم مرگ هم یادم نکرد💔یکی از تناقض هایی که توی زندگیم تجربش کردم این بوده که؛دلم واسه یه نفر خیلی تنگ شده بودش ولی دیگه نمیخواستم توی زندگیم باشه.....عجیب بود نبود.....؟؟؟ نامهربانی آتشم زد....آتشم زد💔💔 من کاربر جدید نیستم از زمان اقدس اینجا بودم....دیگه نی نی سایت جذابیت اون موقع ها را نداره  (قول میدم یک روز بشم ناجی همه زنهایی که به اجبار ظاهری همچو کوه داشتند و از درون نابود....) یک روزی که خواستم از سایت برای همیشه برم داستان زندگیمو حتما تعریف میکنم امیدوارم اون روز آخرش باشه ی پایان شیرین نه مثل این ۳۰ سال تلخ💔

1402/08/01

|

02:22

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

mehraboanjan

عضویت: 1402/07/27

تعداد پست: 4554

خوشبحالت که تونستی تو قوی هستی

قطعا شما هم  میتونی اگر دوسش داری باید بتونی من قبلا روزی مونصد دفعه زنگش میزدم کجایی چ میکنی الان ی بارم زنگ نمیزنم میگه چرا دیگه زنگ نمیزنی بهم توجه بیش از حد توهم میاره عزیزدلم

 اونقدر ادای آدمهای قوی را در آوردم که خودمم باورم شد قوی ام 😏 هرکی دلش گرفته بود من بودم....هرکی غصه داشت من بودم.....هرکس از عالم و آدم بریده بود من بودم......ولی وقتی نوبت ب خودم رسید.....بازم فقط من بودم و من.....🙂🙂🙂 داشتم با عروسک هام بازی میکردم نفهمیدم کی بزرگ شدم و شونه هام اینقدر قوی شد که این همه غم را به دوش کشیدم و آخ نگفتم🤫  هروقت گفتم خسته ام هیچکس باور نکرد خستگی مو این شد ک خسته شدم از زندگی💔 دلم میخواد یک شب بخوابم و دیگه صبح نشه چون واقعا خستم🖤   من اونقدر زیادی مهربونم که بهم میگن احمق پس برای من از سیاست داشتن نگو آرزوی مرگ کردم مرگ هم یادم نکرد💔یکی از تناقض هایی که توی زندگیم تجربش کردم این بوده که؛دلم واسه یه نفر خیلی تنگ شده بودش ولی دیگه نمیخواستم توی زندگیم باشه.....عجیب بود نبود.....؟؟؟ نامهربانی آتشم زد....آتشم زد💔💔 من کاربر جدید نیستم از زمان اقدس اینجا بودم....دیگه نی نی سایت جذابیت اون موقع ها را نداره  (قول میدم یک روز بشم ناجی همه زنهایی که به اجبار ظاهری همچو کوه داشتند و از درون نابود....) یک روزی که خواستم از سایت برای همیشه برم داستان زندگیمو حتما تعریف میکنم امیدوارم اون روز آخرش باشه ی پایان شیرین نه مثل این ۳۰ سال تلخ💔

1402/08/01

|

02:23

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

ماندانا_مامان_آوا

مدیر استارتر

عضویت: 1401/07/12

تعداد پست: 242

خواهش گلم چون خودمم بخاطر تنهاییم مشکل شما را داشتم رفتم مشاوره و بهم گفت فاصله بگیر و واقعا جواب دا ...

ان شاالله منم بفهمم چطور رفتار کنم که انقدر زجر نکشم

1402/08/01

|

02:23

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

mehraboanjan

عضویت: 1402/07/27

تعداد پست: 4554

ان شاالله منم بفهمم چطور رفتار کنم که انقدر زجر نکشم

قطعا میفهمی روزا سرخودتو گرم کن اونقدر ک نشینی همش بهش فکر کنی و ذهنت درگیرش باشه

 اونقدر ادای آدمهای قوی را در آوردم که خودمم باورم شد قوی ام 😏 هرکی دلش گرفته بود من بودم....هرکی غصه داشت من بودم.....هرکس از عالم و آدم بریده بود من بودم......ولی وقتی نوبت ب خودم رسید.....بازم فقط من بودم و من.....🙂🙂🙂 داشتم با عروسک هام بازی میکردم نفهمیدم کی بزرگ شدم و شونه هام اینقدر قوی شد که این همه غم را به دوش کشیدم و آخ نگفتم🤫  هروقت گفتم خسته ام هیچکس باور نکرد خستگی مو این شد ک خسته شدم از زندگی💔 دلم میخواد یک شب بخوابم و دیگه صبح نشه چون واقعا خستم🖤   من اونقدر زیادی مهربونم که بهم میگن احمق پس برای من از سیاست داشتن نگو آرزوی مرگ کردم مرگ هم یادم نکرد💔یکی از تناقض هایی که توی زندگیم تجربش کردم این بوده که؛دلم واسه یه نفر خیلی تنگ شده بودش ولی دیگه نمیخواستم توی زندگیم باشه.....عجیب بود نبود.....؟؟؟ نامهربانی آتشم زد....آتشم زد💔💔 من کاربر جدید نیستم از زمان اقدس اینجا بودم....دیگه نی نی سایت جذابیت اون موقع ها را نداره  (قول میدم یک روز بشم ناجی همه زنهایی که به اجبار ظاهری همچو کوه داشتند و از درون نابود....) یک روزی که خواستم از سایت برای همیشه برم داستان زندگیمو حتما تعریف میکنم امیدوارم اون روز آخرش باشه ی پایان شیرین نه مثل این ۳۰ سال تلخ💔

1402/08/01

|

02:24

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

ماندانا_مامان_آوا

مدیر استارتر

عضویت: 1401/07/12

تعداد پست: 242

قطعا شما هم  میتونی اگر دوسش داری باید بتونی من قبلا روزی مونصد دفعه زنگش میزدم کجایی چ میکنی ا ...

اره منم زیاد بهش زنگ میزدم تازه کمش کردم یا گاهی زنگ نمیزنم اصلا.. چقدر مثل من بودی شما

1402/08/01

|

02:24

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

mehraboanjan

عضویت: 1402/07/27

تعداد پست: 4554

اره منم زیاد بهش زنگ میزدم تازه کمش کردم یا گاهی زنگ نمیزنم اصلا.. چقدر مثل من بودی شما

تازه ازدواج کردی؟؟؟ فکر کنم اول ازدواج اینجوریم اکثرا

 اونقدر ادای آدمهای قوی را در آوردم که خودمم باورم شد قوی ام 😏 هرکی دلش گرفته بود من بودم....هرکی غصه داشت من بودم.....هرکس از عالم و آدم بریده بود من بودم......ولی وقتی نوبت ب خودم رسید.....بازم فقط من بودم و من.....🙂🙂🙂 داشتم با عروسک هام بازی میکردم نفهمیدم کی بزرگ شدم و شونه هام اینقدر قوی شد که این همه غم را به دوش کشیدم و آخ نگفتم🤫  هروقت گفتم خسته ام هیچکس باور نکرد خستگی مو این شد ک خسته شدم از زندگی💔 دلم میخواد یک شب بخوابم و دیگه صبح نشه چون واقعا خستم🖤   من اونقدر زیادی مهربونم که بهم میگن احمق پس برای من از سیاست داشتن نگو آرزوی مرگ کردم مرگ هم یادم نکرد💔یکی از تناقض هایی که توی زندگیم تجربش کردم این بوده که؛دلم واسه یه نفر خیلی تنگ شده بودش ولی دیگه نمیخواستم توی زندگیم باشه.....عجیب بود نبود.....؟؟؟ نامهربانی آتشم زد....آتشم زد💔💔 من کاربر جدید نیستم از زمان اقدس اینجا بودم....دیگه نی نی سایت جذابیت اون موقع ها را نداره  (قول میدم یک روز بشم ناجی همه زنهایی که به اجبار ظاهری همچو کوه داشتند و از درون نابود....) یک روزی که خواستم از سایت برای همیشه برم داستان زندگیمو حتما تعریف میکنم امیدوارم اون روز آخرش باشه ی پایان شیرین نه مثل این ۳۰ سال تلخ💔

1402/08/01

|

02:26

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

ماندانا_مامان_آوا

مدیر استارتر

عضویت: 1401/07/12

تعداد پست: 242

تازه ازدواج کردی؟؟؟ فکر کنم اول ازدواج اینجوریم اکثرا

نه هفت ساله. اوایل افتضاح بودم بحدی که عین بچه ها بهش وابسته بودم اما اونموقع ها خیلی بهم محبت میکرد

دوسالی میشه اینجوری شده

1402/08/01

|

02:28

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

mehraboanjan

عضویت: 1402/07/27

تعداد پست: 4554

نه هفت ساله. اوایل افتضاح بودم بحدی که عین بچه ها بهش وابسته بودم اما اونموقع ها خیلی بهم محبت میکرد ...

خب دیگه پس واقعا وقتشه دست برداری از این وابستگی بچه هم ک داری ظاهرا کی دوسداشتنی از بچه ادم؟؟؟؟ سرتو گرم بچت کن

 اونقدر ادای آدمهای قوی را در آوردم که خودمم باورم شد قوی ام 😏 هرکی دلش گرفته بود من بودم....هرکی غصه داشت من بودم.....هرکس از عالم و آدم بریده بود من بودم......ولی وقتی نوبت ب خودم رسید.....بازم فقط من بودم و من.....🙂🙂🙂 داشتم با عروسک هام بازی میکردم نفهمیدم کی بزرگ شدم و شونه هام اینقدر قوی شد که این همه غم را به دوش کشیدم و آخ نگفتم🤫  هروقت گفتم خسته ام هیچکس باور نکرد خستگی مو این شد ک خسته شدم از زندگی💔 دلم میخواد یک شب بخوابم و دیگه صبح نشه چون واقعا خستم🖤   من اونقدر زیادی مهربونم که بهم میگن احمق پس برای من از سیاست داشتن نگو آرزوی مرگ کردم مرگ هم یادم نکرد💔یکی از تناقض هایی که توی زندگیم تجربش کردم این بوده که؛دلم واسه یه نفر خیلی تنگ شده بودش ولی دیگه نمیخواستم توی زندگیم باشه.....عجیب بود نبود.....؟؟؟ نامهربانی آتشم زد....آتشم زد💔💔 من کاربر جدید نیستم از زمان اقدس اینجا بودم....دیگه نی نی سایت جذابیت اون موقع ها را نداره  (قول میدم یک روز بشم ناجی همه زنهایی که به اجبار ظاهری همچو کوه داشتند و از درون نابود....) یک روزی که خواستم از سایت برای همیشه برم داستان زندگیمو حتما تعریف میکنم امیدوارم اون روز آخرش باشه ی پایان شیرین نه مثل این ۳۰ سال تلخ💔

1402/08/01

|

02:29

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

ماندانا_مامان_آوا

مدیر استارتر

عضویت: 1401/07/12

تعداد پست: 242

خب دیگه پس واقعا وقتشه دست برداری از این وابستگی بچه هم ک داری ظاهرا کی دوسداشتنی از بچه ادم؟؟؟؟ سرت ...

مرسی از راهنماییات از فردا سعی میکنم جور دیگه ای باشم خدا کنه کم نیارم. به خودم قول میدم

1402/08/01

|

02:30

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

mehraboanjan

عضویت: 1402/07/27

تعداد پست: 4554

مرسی از راهنماییات از فردا سعی میکنم جور دیگه ای باشم خدا کنه کم نیارم. به خودم قول میدم

قطعااااا میتونی شک نکن

 اونقدر ادای آدمهای قوی را در آوردم که خودمم باورم شد قوی ام 😏 هرکی دلش گرفته بود من بودم....هرکی غصه داشت من بودم.....هرکس از عالم و آدم بریده بود من بودم......ولی وقتی نوبت ب خودم رسید.....بازم فقط من بودم و من.....🙂🙂🙂 داشتم با عروسک هام بازی میکردم نفهمیدم کی بزرگ شدم و شونه هام اینقدر قوی شد که این همه غم را به دوش کشیدم و آخ نگفتم🤫  هروقت گفتم خسته ام هیچکس باور نکرد خستگی مو این شد ک خسته شدم از زندگی💔 دلم میخواد یک شب بخوابم و دیگه صبح نشه چون واقعا خستم🖤   من اونقدر زیادی مهربونم که بهم میگن احمق پس برای من از سیاست داشتن نگو آرزوی مرگ کردم مرگ هم یادم نکرد💔یکی از تناقض هایی که توی زندگیم تجربش کردم این بوده که؛دلم واسه یه نفر خیلی تنگ شده بودش ولی دیگه نمیخواستم توی زندگیم باشه.....عجیب بود نبود.....؟؟؟ نامهربانی آتشم زد....آتشم زد💔💔 من کاربر جدید نیستم از زمان اقدس اینجا بودم....دیگه نی نی سایت جذابیت اون موقع ها را نداره  (قول میدم یک روز بشم ناجی همه زنهایی که به اجبار ظاهری همچو کوه داشتند و از درون نابود....) یک روزی که خواستم از سایت برای همیشه برم داستان زندگیمو حتما تعریف میکنم امیدوارم اون روز آخرش باشه ی پایان شیرین نه مثل این ۳۰ سال تلخ💔

1402/08/01

|

02:31

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

ماندانا_مامان_آوا

مدیر استارتر

عضویت: 1401/07/12

تعداد پست: 242

قطعااااا میتونی شک نکن

ان شاالله😊

1402/08/01

|

02:32

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

a1s3m8a3

عضویت: 1401/12/29

تعداد پست: 1510

درکت میکنم گاهی میگم اگه ازدواج اینه پس چیز بی خودی 

زندگی مشترک یعنی باهام بودن واسم هم وقت گذاشتن یعنی بفهمی طرف مقابلت چه زندگی دوست داره ن اینکه زندگی طرف مقابلتو به گند بکشی واسه من که اینجوری اصلا راصی نیستم 

1402/08/01

|

02:34

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب