بنظرتون برم خونه جاریم یانه

خب اونا عروسیش‌نیومدن چرا اونا ترس از این نداشتن که حرفی درست نشه

اینجور ادمارو خرکار کنی حرفشونو میزنن

بره ام مسخره میکنن که اره پاگشا نکردیم عروسیش نرفتیم ولی انقد رو داره اومد

دوره خوبی و احترام گذشته با هر کسی باید مثل خودش رفتار کرد من جای تو بودم اصلا نمی‌رفتم .البته نظر شخصی هست 

چه بهونه ای اوردن عروسی نیومدن؟

ولی اگه من بودم میرفتم ،اولا الان باهم اشتی هستید اونموقع قهربودید،درثانی اگه شوهرت تنها بره عادت میکنه جاهای دیگه ام تتها می‌ره و بودو نبودت براش مهم نمیشه ،در حد یه عیادت برو،باز خودت میدونی 

همسرت بره و شما فقط زنگ بزن

ماهم شرایطمون اینجوری بود .اقوام نیومدن ب بهونه  مسخرهههه.مام گفتیم عیب نداره برا احترام برا مریضیا و همه درداشون رفتیم،سر میزدیم ولی بازم تو شرایط های دیگ جبران نکردن  ولی الان مث سگ پشیمونیم ک کاش از همون اول محل نمیدادیم بهشون .اینجوری عزیزتر میشدیم خدایی. بذار فقط شوهرت بره خودت زنگ بزن سر سلامتی بگو ،بگو نتونستم بیام امیدوارم درکم کنی(نکرد هم ب درک) دیگه خودش اگ عقل و شعور داشته باشه درکت میکنه 

به احترام برادرشوهرتون برین 

بذار بیماری چیزی بعد برای جاریت بود دیگه نرو

البته من ازاین ازخودگذشتگی ها توزندگیم زیادکردم الان همسرم میدونه مشکل ازمن نیست و.....

اما خانواده اش روزبه روز بی محبتی شون بیشترشده والان همسرمم به مرور ازشون سرد شده 

مدام گفتم محبت کنم تا اونها راجذب کن 

می بینم نه .....جای جاش که نیاز بهشون داشتم....

اما خوب همسرم دیده که بی محبتی ازسمت من نیست الان دیگه بعد سالها بهظون بی احترامی نمی کنم اما تصمیم گرفتم بعد این منم محبتمو کمترکنم تا حالیشون بشه دنیا گرده 

به همطرمم اصلا غرنزدم چیزیم نمیگم باسیاست رفتارمو ریز تغییردادم

به چه بهانه ای پاگشا نکردن؟

میتونی برین ولی چیزی نبرین

یا اینکه بهونه بیاری نری 

شرایط سختیه منم تو شرایط مشابهم🤦🏻‍♀️

غلط میکنن اینجور بگن بگو شروع کننده این جدایی خانمهاشون بودن نه من 

اول گفتم برو نیم ساعته برگرد پشیمون شدم از نظرم 

 تو نرو واسا شوهرت تنها بره مثل خودشون که شوهرشون تنها اومد عروسیتون

حرفت طلاس بعد چهل سال به این نتیجه رسیدم