سلام.من یه مادرم.ک دوتا دوخترشش ساله و ۱۹ماهه داره...و یه شوهر ک عاشق دختراشه..خانوما واقعا کم آوردم...نگین پز زیرپوستی بخدادرد دله..خیلیم سخته..من شوهرم ایقدرک عاشق اوناست انگارمنونمبینیه...اون سه تا باهمن و من جدا.. خیلی تلاش کردم ولی نمیشه چون شوهرم علاقه ای به اصلاح رفتار ندارها...
امشب من باکلی خستگی کوچیکه روخوابوندم.
اون یکی یه دفعه سروکله ش پبداشد و صدابلندی دادنن از ترس ک اونیکس بیدارنشه..گفتم کوفت یکی زدم توپشتش البته در نداشت آروم بود.. هستین ؟
یس
ماهم امشب سرهمین مورد دعوام شد و بهش گفتم حس میکنم تو این خونه فقط حمالم مرده شورشو ببرن
یه بچه دارم .بچه داری به حدی سخت و اعصاب خرد کنه
اسم بچه دوم کسی میاره در جا میخوام خفش کنم .کلی هم دعوا میکنم
اینم هیچی نگفت یه نیم ساعتی که گذشت باشوهرم صحبت می کردیم سریع پریدوسط ک بابا مامان منوزده..اونم ن گذاشته ن برداشت..یکی زد رو پام..گف بیابابا زدمش...ببینیدنگیدعب ندارها..بااولش نیس ک منو بخاطراونا سرزنش یا اینجورمیزنه...این فقط یه نمونه امشبه
خب عزیزم
تو‌کل این چندسال یه جوری رفتار کرده ک اینارو همچین جذب خودش کرده..من گم شدم این وسط..همه کار بکنم..ولی اینجوری...دلم شکسته خیلی..دوروز دیگه هیشکی حساب نمیبره ک
