2777
2789
عنوان

تاالان از باباتون کتک خوردین؟

1327 بازدید | 84 پست

من کتک خوردم ازش اونم توی جمع

 و الان خیلیییییی میترسم دوباره کتک بخورم 

نه برای دردش برای شخصیتی که خورد میشه 

برای اینکه بعداز کتک غرورم اجازه نمیدم باهاش حرف بزنم ولی نمیتونم قهر باشم یا خودمو بگیرم چون بدتر میشه یعنی اجازه اینکارا رو ندارم

همیشه ازم متنفر بود 

یه دوره ای پون درس میخوندم مدرسه نمونه قبول شده بودم تو شهر یکم باهام ملایمتر بود چون بقیه ازم تعریف میکردن و یه جورایی سرش بالا بود 

ولی بازهم هیچ وقت بهم نخندید یا یه کلمه محبت آمیز نگفت یت یبار بغلم نکرد

یبار نگفت تولدت مبارک


بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

کنکور پزشکی قبول نشدم و نفرت نگاهش بیشتر شد

رفتم رشته حقوق ولی اون دوست نداشت

چون از سوم راهنمایی کتابامو جمع کرد میگفت نباید درس بخونه

بزور بقیه که میگفتن زرنگه و با استعداده و با بدبختی تونستم دوباره درس بخونم و ورودی دبیرستان قبول بشم و برم خوابگاا که بازهم خرجم مثل قبل مجانی باشه ودرس بخونم

پزشکی که نیاوردم موندم پشت کنکور ولی انقدر عذابم داد که آزمون دادم و رفتگ رشته حقوق که وکیل بشم چون عاشق این شغل بودم و با اجبار رفته بودم تجربی

ولی مخالف بود چون فکر میکرد شخصیتم زیادی مستقل میشه و ادعا پیدا میکنم و این داستانا

به زور رفتم حقوق

درسم اسفند تموم شده و میخوام آزمون وکالت بدم

ولی نمیزاره همش دعوا داریم که شوهرکن برو 

هیچ گوهی نشدی 

فلانی پرستاره فلانی تو بهداشته

فلانی ازدواج کرد

اون میخواد زودتر ازدواج کنم و از این خونه برم

منم شرطم برای ازدواج اینکه اول شاغل بشم

اونم فردا میخواد بره دفتر نماینده مجلس(آشنا هست) که یه کار اداری برام پیداکنه که ازدواج کنم

البته دوستم نداره وکیل بشم فکر میکنه با وکالت خیلی پیشرفت میکنم و قوی میشم و ....

امشب میگفت باید نامه درخواست شغل بنویسی فردا ببرم همراهم

منم از ترس کتک میخواستم بنویسم

رفتم توی اتاق برگه A4 بیارم

همینکه در رو باز کردم


خودبخود گفت یه روز میزنمشششش ( حتی مخاطب قرارم نمیده انگار وجود ندارم)

که جونش دربیاد

منم زورم گرفت گفتم آره میتونی (من منظورم این بود که میدونم که اینکارو میکنی)

گفت اونوقت میبینی میتونم یا ن

خیلی دلم گرفت

نه مادری دارم دوسگ داشته باشه نه پدری

مادرم عصر یه فوش های ناموسی و زشتی جلوی پدرم بهم میداد

چون من از برادرم که از غذاش به پسرداییم نداده بود حمایت کردم

مادرم عمر و زندگیش یکی از برادرهاش و بچه هاشه

اخرین بار ۸ سال پیش اونم به خاطر دوستی با شوهرم بود که یوقتایی گوشیمو میگرفتن یا درس نمیخوندم

من میگم آدم بايد يکيو داشته باشه وقتی نِگاش ميکنه تو دِلش بگه : خدايا مرسی که دارمش❤️🥰پشتِ دیوارِ دلم دخترکی آرام نشسته وبرای رسیدن به اهدافش تلاش میکند،برای شکستنش خودتان را خسته نکنید👸🏻❣️ عمیق ترین معنای زندگی منی.💕میم زندگیم💕

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   moeinipoor  |  19 ساعت پیش
توسط   11aye  |  3 ساعت پیش
توسط   nazgol69mk  |  3 ساعت پیش