از بچگی یادم میاد پسر خالم معتاد بود
عروس خالم فرزند آخر بود و پدر مادرش خیلی پیر بودن و فوت کرده بودن
یعنی موقع ازدواجش مادر پدرش مرحوم بودن
خب بعدش
لعنت به هر چی نره بیشعوره
اون کی بوده که اومده زن دوم یک معتاد شده اخ
اینجاست که میگن تازی هر چی زشت تر بازیش بیشتر.
اینی که معتاده چرا باید سر خانم بنده خداش هوو بیاره.
تازه اون زنی که زن دوم شده دیگه چقدر احمق بوده
۲۰سال بود پسر خالم معتاد بود
شوهر خالم خیلی پسریه و همه پسراش رو میاره خونه خودش تا خونه دار بشن
خونه اش چند طبقه اس
برعکس اصلا به دختراش اهمیت نمیده
پارسال کبد پسر خالم مشکل پیدا میکنه و فوت میشه سر اعتیادش
حالا عروس خالم ۱۲سال پیش برای برادر شوهرش
خواهر زادشو میگیره
الان این قضیه مال 12 سال پیشه؟
اون یکی پسر خالم که اسمش امیره
که با خواهر زاده زنداداشش ازدواج کرده دوتا بچه داره یه دختر و یه پسر
واین عروس خالم که شوهرش فوت کرد رابطه خیلی خوبی با طایفه خالم داره
مثل دختر میمونه براشون
عروسا و پسرخاله هات قاطی پاتی شدن
حالا امیر همه کارای عروس خالم رو میکرده
چیز میز براش میخریده و...
وقتی صدای زنش در میاد چرا اینجوری بهش میرسی
زنشو دعوا میکرده
دو سه ماه بعد فوت پسر خالم
عروس خالم به عقد برادرشوهرش در میاد و بیخیال خانمش میشه
حتی داره خانمشو اذیت میکنه تا بزاره بره
یعنی عروس خالم هووووی خواهر زادش میشه
عروس خالم ۴۵سالشه و امیر پسر خالم ۳۵
و خانمش ۲۸سالشه
انقده این ۴۵ساله رو دوس داره که خدا میدونه
همه میگن اینا از قبل باهم بودن
وگرنه یکی دوماهه حس ایجاد نمیشه
الان یکساله هر جا میره با دومی میره و اولیه قهر نکرد بره خونه باباش
محکم واستاده میگه تلاش کردم صاحب زندگی شدم
چرا ول کنم یکی دیگه بیاد بخوره
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
2 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
