دیشب خونه مادر شوهرم سر سفره برداشت گفت ( خواهرشوهرم و دامادشون هم سر سفره بودن )گفت عروست فردا مهمان داره و مثل اینکه مهمانی های همکارانش باکلاسه اینم میخواد جلوشون کم نیاره میخواست بگه بیزحمت فلان چیز رو درست کن من دیگه اجازه ندادم حرف بزنه و اعصابم خورد شد