چند ماهه خونمو ترک کردم در حال جداییم ، الان دارم خیاطی میکنم ، یه بازار میرم صد بار زنگ میزنه کجایی کی میای . خب کارم تموم بشه میام دیگه انگار رفتم خوشگذرونی 😔البته بیشتر به خاطر ماشین اینجوری میکنه من چن ماهه دارم رانندگی میکنم ، اللن کامل مسلطم ، ولی مادرم همش بحث و دعوا داره که با ماشین نرم . دیگه اعصاب نمونده برام . از طرفی دلم نمبخواد دیگه ماشینشونو بگیرم ولی بعضی وقتا واقعا مجبورم . میرم خرید پارچه کلی وسیله دستمه با خودم میگم هر دفعه بخوام هزینه تاکسی بدم دیگه چیزی برام نمیمونه .
ای کاش زودتر بتونم مستقل شم 🥺
خانوادم بد نیستن ولی مادرم خیلی کنترل گره . چیکار کنم چجوری تحمل کنم 😣