برام عجیبه چه جور این همه سال متاهل بوده بعد حتی عادی ترین وسایل هم نداره!!خانمه عروس و داماد داره تازه عروس نیست بگم وسایل زندگیش حق داره ناقص باشه ولی هر دفعه میاد یه چیزی ازم می گیره،،آشنا هم هست تو عالم شناخت قدیمی که از هم داریم بهش نه نمی تونم بگم وگرنه با همسایه های دیگه رسمی حرف می زنم،،بعد می خواست رب بپزه اومد گفت لگنِ بزرگ و کف گیر دسته بلند داری منم بهش دادم،،اون روز آوردش زیر لگنی که بهش دادم از بیرون یه گوله مو چسبیه بود خیس خیس بود.🤢🤢توشو تمیز نشسته بود گوجه ها چسبیده بودن به دیواره هاش،،کف گیرمم که کج شده بود انگار رفته زیر چرخ ماشینشون تو حیاط،،من آدم مال دوست و خسیسی نیستم ولی از آدمای بی مسئولیت بدم میاد،،که حتی تنبلیش اومده بود تمیز بشورتشون،،از شخصیتش راستش خوشم نمیاد وگرنه وسیله که ارزشی نداره.
حالا می خوام دیگه از این به بعد چیزی بهش قرض ندم،،چی بهش بگم که نیاد ازم چیزی دیگه بگیره؟؟می خوام جوری بگم که ناراحت نشه.