نزدیک عقدمون نامزدم با خانوادش گذاشت رفت تهران
بعدش که اومدن وقت نداشتیم تا اون تاریخی که اونا تعیین کرده بودن عقد کنیم اونا گفتن حتما باید اون تاریخ باشه
و بهشون برخورد و بانامزدم حرفمون شد و اون هم فاصله گرفت
یک ماه گذشت و من ازش معذرت خواهی کردم اما اون همش پیام میداد که دیگه فایده نداره این رابطه،،،ما تفاهم نداریم و از این حرفا
منم گفتم تو همه ی زندگی ها مشکل هست مهم اینه دو طرف بتونن باز زندگیشونو جمع کنن
ولی هربار پیام میداد که دیگه نمیخوام ادامه بدم
امروزم بهم پیام داد و کلی توهین کرد و گفت تو که پیش مشاور رفتی روانی بودی و پولایی که برات خرج کردم پس بده
خیلی دلم شکسته
من کاری نکردم واقعا که جوابم این بوده باشع
حس میکنم آبروم رفته