. منم موقع دانشگاه رفتن یجورایی همین اتفاق برام افتاد . منم یک شب تا صبح فقط گریه کردم. فکرای شمارو میکردم همه دوستام رفتن من میمونم.
ولی پدرم خدارحمتش کنه بااینکه دلیل منطقی برای نرفتم داشت بالاخره نتونست در برابر ناراحتی من دووم بیاره و اجازه داد رفتم .
اما الان میگم اونقدرا هم ارزش نداشت . حالا یکسال دیرتر یازودتر اتفاق خاصی نمی افتاد.