از سال دهم که کویید اومد همش پای گوشی بودم ... تا خود کنکور هیچ کار نکردم و رتبم نجومی شد
همه رو و بیشتر از همه خودمو اذیت کردم . الان نتایج اومده و بچه های همکارا و دوستای مامان بابام قبول شدن ...
وقتی برام میخونن واقعا میمیرم تو خودم .
انقدر کم کاری کردم که نمیدونم چطور از الان برسونم خودمو به رشته های خوب
حالم بده خیلی خیلی زیاد
من ادم حسودی نیستم . از خوشحالی دیگران و موفقیتشون خوشحال میشم . نمیگم غبطه نمیخورم چرا ولی خب هیچ وقت نشده دلم بخواد بقیه خراب کنن یا هر چی
این وسط ولی به یکی از بچه های فامیل واقعا حسودیم کردم . تو اینستا فعالیت داره طرف . نقاشی میکشه . چنل تلگرام و یوتوب داره و پزشکی هم قبول شده . خدااای اعتماد به نفسه البته قطعا نتیجه تلاشاشو میبینه ولی وقتی اینارو میبینم واقعا میزنم تو سر خودم فقط. تازه اینکه طرف خیلی خودشو واسه من میگیره کلا از همون اول . قید رشته پزشکی رو زدم چرا چرا نخوندم که الان بخوام حسرت بخورم اخه . درگیر رابطه عاطفی شدم قبلا و هنوز تو ذهنم گاهی بهش فکر میکنم .. باورتون نمیشه حتی اونم بهم گفت ریدی و خاک تو سرت و ..