دوستان من سه سالی هست ازدواج کردم و ازدواجمون سنتی نبود از قبل باهم دوست بودیم از همون دوران عقد ما کلی دعوا وبحث داشتیم ولی زیاد شدید نبود مثل الان همین دیروز باز دعوا بود خلاصه بگم براتون ماهیچگونه تفاهمی نداریم هردوتامون میدونی اخلاق رفتار خیلی مهمه حتی از دوست داشتن مهم تره و مابارفتار همه دیگه سازگار نیستیم اونقدری دعوا وبحث پیش اومده ک حتی خانواده هامونم دیگه خسته شدن هیچ حرمتی هیچ حسی هم دیگه بینمون نیست اینو خوده شوهرم دیروز گفت که همون اول ازت زده شدم فقط بخاطر وابستگیه و آبرومه ک موندم ولی باتمام این مشکلات..هم خانواده اون و هم خانواده من راضی ب طلاق نیستن میگن ابرومون بیشتره میره...من دیگه باحرفهایی که دیروز بهم زده دیگه دلم سیاه شده نمیخوام دیگه باهاش زندگی کنم نمیدونم چکار کنم خانوادمم کمکم نمیکنن بابام حتی گفت تو خونه رات نمیدم
شما بگید من چکار کنم که راحت بشم از این زندگی من مطمعنم چندوقت دیگه دوباره دعواس ولی اونا نمیفهمن من چ عذابی دارم میکشم گفتم من اشتباه کردم پشیمونم میگن دیکه دیره...