نمیدونم گرسنش بود زخمی بود چش بود
گیر افتاده بود تو زمین خاکی
هی صداش میاومد گریم گرفته بود
رفتم دم پنجزه دیدم اقای همسایه ام اومده بیرون به خانومش گفت بستنش 😭
سریع زنگ زدم اتش نشانی
خیلی زود اومدن🥺
اون آدمی که این زبون بسته رو بسته به آهن و خودش رفته تو رخت خوابش چطور خوابش میبره !؟ چطور بیخیالش شده !؟
سگه رو باز کردن اما حال نداشت بره ! همونجا افتاده بود
مامور اتش نشانی تکونش میداد میگفت پاشو پاشو بازت کردیم محله رو گذاشتی رو سرت 😅
یه کم جا به جا شد و دوباره خوابید 🥲
صدای ناله هاش و فریادش هنوز تو گوشمه !