سلام بچه ها میشه کمکم کنید از دست این داداشم خسته شدم خیلی نگرانش هم هستم داداش من ۱۸ سالشه ولی نمیدونم چرا درکش نمیکنم ببینید داخل این سن نه تو عمرش بیرون رفته با دوستاش نه اینکه اجازه نداشته باشه اتفاقا خانودام اصلا حساس نیستن حتی بهش میگیم بره بیرون ولی اصلا خودش نمیره حتی دوست دخترم نداره🤨باورم نمیشد گوشیش روچک کردم کلا ۱۰ تا مخاطب بیشتر نداشت که من بودم و خانودام با یکی از دوست های آمادگیش با استاد هاش همین .. خانوادم خودشون رو کشتن بره رانندگی یاد بگیره میگه امسال دنبالش نیستم زیاد 😭خانودام گفتن برات یه حساب بانکی باز کنیم کارت بگیریم میگه نمیخواد فعلا لازم ندارم تو خونه اصلا حرفم نمیزنه با کسی کلا همش خونه است از صبح تا شب پا میشه ۱ کلمه هم صداش نمیشنوم جالب اینه تو اتاق اصلا با گوشی هم ور نمیره اینستاگرام هیچی ندارع🤨یا داره کتاب میخونه یا شعر میخونه
یه دوستی داشت از زمان آمادگی بهش همیشه زنگ میزنه میگه بریم بیرون ولی میگه نه حال نداره بعد من بهش میگم چرا نمیری باهاشون بیرون یکم خوش بگذره بهت بعد برمیگرده بهم میگه
دلا خو کن به تنهایی که از تنها بلا خیزد
سعادت آن کسی دارد که از تن ها بپرهیزد
☹️
نمیدونم احساس میکنم باید بره روانشناس خیلی نگرانشم