من ۲۴سالمه و شاغلم داخل محیط کارم بهمن ماه خانمونی اومدن و بهم گفتن برادر من شمارو دیده و خوشش اومده ازتون اگه امکانش هست شمارتونو بدین برای امر خیر منم گفتم نه ولی اصرار کردن دادم و به مادرم و خواهرم گفتم زنگ زدن قرار شد من برادرشون رو ببینم همدیگر رو دیدیم و ارتباط ما ادامه داشت تا الان و الان ایشون میگه وقتشه که کاملا جدیش کنیم ولی من یکم خجالت میکشم چون ایشون سطح اقتصادیشون از خانواده ما بالا تره خجالت میکشم بگم بیان خونمون .خونمون خوبه بد نیست ولی یکم کوچیکه چیکار کنم از طرفی هم واقعا پسر خوبیه و من کنارش حالم خوبه و دوسش دارم
عزیزم همینکه پدر مادر زحمت کش و خانواده سالمی هستید واقعا کافیه! واقعا تو این دوره زمونه کسی که قصدش زندگی آروم و بی دردسره دنبال آدم حانواده دار میگرده نگران نباش
اصلا خجالت نداره منم شوهرم وقتی اومد خاستگاری خونمون اصلا خوب نبود ولی انقد استرس داشتیم اصلا برامون مهم نبود بعد چن وقتم اصلا حتی درموردشم حرف نزدا
متاهل متعهد🥰p❤️ من خوشبخت ترین ادم دنیا ماشاالله لا حول ولاقوه الا بلاه والعلی و العظیم یا الله اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم لطفا اقایون نیان تاپیک من
بیخودی واسه خودت گنده ش نکن این مسأله رو چون واقعاً بزرگ نیست تو بخوای حس بد داشته باشی طرف مقابل هم همون حس رو دریافت میکنه ولی حست خوب باشه اعتماد به نفس داشته باشی طرف مقابل هم حسش خوب خواهد بود
هر کسی یک نابغه است ، اما اگر یک ماهی 🐟 را از روی توانایی اش در بالا رفتن از یک درخت 🌲 قضاوت کنیم آن ماهی تمام عمرش را با این باور زندگی خواهد کرد که یک احمق است
عزیزم به خودت اعتماد کن و اعتماد به نفس داشته باش،میدونم شاید این حرف شعاری باشه اما من ضربه خوردم از عدم اعتماد به نفس،چیزی که زندگی رو می سازه شخصیت،سواد و هزاران فاکتور دیگهست،اگر بر فرض خونهی شما کوچیکه سعی کن با شخصیتت یه کاری کنی اصلا به چشم نیاد.
جهان استوار نمیماند مگر با سری خمیده بر روی شانهی کسی که دوستش داریم…
اون برای خونتون نمیاد ایشون از همین مهربون و خجالتی بودنت خوشش اومده به نظرم خیلی اصولی پیش رفتید و آشنایتون عاقلانه و آبرومندانه بود امیدوارم بهترین ها برای هر دوتون رقم بخوره
من وقتی پیام میدم لبخند به لب دارم، پوستمم حسابی کلفته. اگه تمایل به بحث و گفتگو نداری کافیه یه استیکر گل برام ریپلای کنی