2777
2789
عنوان

یه راه حل بهم بدید که مامانم بتونه ذات واقعی خانواده اشا بشناسه

| مشاهده متن کامل بحث + 538 بازدید | 37 پست
دوسته عزیزم خیلییییی راه کاره خوبی دادید، انشالا که هرجا هستید سلامت باشید خیلی فکره خوبیه. باید کم ...

خدا کمکت کنه عزیزم الهی آمین

أ اربابٌ مُتَفَرِّقونَ خیرٌ امِ اللهُ الْواحدُالْقَهّار❤️پیامبر ﷺمی فرمایند:ای مردم، پرودگار شما یکی است و پدر شما نیز یکی است، آگاه‌ باشید که هیچ عربی بر غير عربی و هیچ غيرعربی برعربی، سفیدی بر سیاهی و سیاهی بر سفیدی، برتری ندارد مگر در پرهیزگاری📚مسند أحمد:٢٣۴٨٩#قال_تعالی:ای مردم، بی شک، شما را از یک مرد و زن آفریدیم، و شما را تیرەها و قبیلەها قرار دادیم، تا یکدیگر را بشناسید، همانا گرامی ترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست.[ الحجرات:١٣ ]
عزیزم پدرت هم مشکل ذهنی چیزی داره. آخه اگه مادرت اینجوره که باید قبل بچه دار شدن طلاقش میداد

پدرم جنون آنی داره فقط ولی خب خیلیییی آدم قانعی هست. و البته همون روزه اول ازدواج میخاسته طلاق بده ، مامانم هم دقیقا اولین روز برمیگرده خونه باباش ولی بعد همون شبه اول حامله شده بوده و بعد از چند ماه مجبور میشه برگرده و همه بزرگتر ها دخالت میکنن(که به فکره خودشون پادر میونی کردن و ثواب کردن!!!)و صد البته پدر بزرگم هم برا اینکه یه نون خور رو بنذازه بیرون عمرا پسش نمیگرفته و نمیذاشته طلاق بگیرن معلومه اون موقع نون خالی هم نداشتن بخورن و بابام جز پولدارترین های شهر بوده میگم دیگه از روزه بعدش همه وسایل خونه اش رو مامانم تامین میکرده از خونه شوهر!که ازونجایی که خودش عقب افتاده بوده فک کنم مامانش بهش یاد داده بوده.چرا بذارن طلاق بگیره!(البته دلیل طلاق خاستن بابام عقب افتادگیش نبوده یه شبه که نمیتونسته متوجه وضع عقلی مامانم بشه، بابام خیلی وضع اش خوب بوده یکی از شیکترین خونه های شهر و مدل بالاترین ماشین شهر رو داشته اونم زمانی که بقیه خونه ها سنتی بودن و ماشین که اصن آرزوی همه مردم بوده هیچ کس نداشته . اگه بخام قصه روزا اول ازدواجشون رو بنویسم خیلی طولانیه ولی خب رسم ما بر اینه که هرچقد خونه پسر بزرگتر باید جهاز دختر بیشتر باشه که ینی با وضع خونه زندگی بابام باید خانواده اش طبق طبق جهاز میبردن، یخچال و گاز و همه چیز به جز یه فرش و یه تلوزیون با خانواده دختره، اگه پسر خونه هم از خودش باشه و اجاره ای نباشه که دیگه خیلیییی خانواده دختر باید سنگ تموم بذارن، بعد مادر جان منو پدر مادرش با رخته تنش فرستادن خونه شوهر!!! هیچی جهاز ندادن هیچییییی، و خب بابام شبه عروسی میان خونه و تازه میبینه خونه خالیه خالیه!!! دیگه مامانمو میزنه و میگه برگرد خونه بابات... فقط احمق تو اون وضع موندم چرا کارهای شبه زفاف رو هم انجام میده اون وسط و اونی که نمیخاسته زنه رو و بهش گفته بوده باید برگردی خونه بابات... بعدم بزرگترها دوتا خانواده جمع میشن دخالت میکنن و ... اون زمانم که مثه حالا نبوده حرف طلاق میزدی میکشتن ات!

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

از این جور زنا زیاد دیدم خیلی هم خودشون عقل کل میدونند تعدادشون تو این سایت تا بینهایت 

جدی میگید!!! عاخه چطور میتونن اینقد بی عقل باشن!!! حالا مامانه من به خاطر مشکل عقلی اشه بخدا دلم براش میسوزه خیلیییی دلم براش میسوزه مثلا خونه خودمون نزدیک عیدا کار نمیکرد و نمیکنه هیچ وقت بابام رو مجبور میکرد همه کارا خونه تکونی رو بکونه به این بهانه که دست و گردنم درد میکنه! سریع ام میرف گردنبد و مچ بند طبی اش رو میبست و میشست آه و ناله میکرد تا تکون به خودش نده!!! فک کن زنی که برا تمیز کردن خونه خودش صدتا فیلم و ادا در بیاره چیه!!!

بعد بخدا قسم شبش میرفتیم خونه باباش اینا گرنبند و مچ بند را سریع در میاورد مینداخت کنار مثه یوزپلنگ برا مامانم یا خواهراش کار میکرد، پرده ها خونه هاشون رو در میاورد نصب میکرد....(خیلی کارای دیگه ام میکرد ولی پرده رو گفتم چون حتما میدونید دست باید مدت طولانی بالا باشه و حتی و سخته بعد من یبار بهش گفتم پشته کتف ام درد میکرد دستم نمیرسه پماد واسم بزن کلی حرف بهم زد که مگه کوری نمیبین من نمیتونم دستم رو بلند کنم و دست و گردنم درد میکنه!!!)

چی بگم والا کاش زنا میفهمیدم که خواهر برادر براشون خانواده نمیشن

بنظرم حتما و حتما و حتما در مورد این مساعل با یه مشاور یا اگه میتونی روانشناس صحبت کن

ینی خودم برم پیششون یا مامانمو ببرم؟ چند باری بهش گفتم باید بیای بریم روانشناس و متخصص عقلت رو بررسی کنن آی کیوت رو بسنجن که بفهمی نرمال نیستی، به قوله یکی از کاربرا توی همین تاپیک گفته بود این جور زنا خودشون رو هم عقل کل میدونن حرف هیچکسم قبول ندارن، مامانم که بدونه اجازه خانواده اش آبم نمیخوره، با کلی حرف خواهرهاش راضی شدن یبار یکیشون گفت باشه باهم سه تایی میام من خودمم باااااید باشم!!!(که من موندم به اون چه ربطی داره نخوده آش!) ولی خلاصه گفتش میام که بریم روانشناس تایید کنه عقب افتادگی داره ولی بعدش سریع حرف عوض کردن!(فهمیدم که اگه من حکم عقب افتادگیشو بگیرم واسه خودشون خیلی بد میشه چون بعد از اون بدونه اجازه قیم اش اجازه هیچ کاری نداره و دیگه نمیتونن ازش سواری بگیرن)

ولی الان تو فکره خودم بود برم بهزیستی اول خودم وضعیتو توضیح بدم پرونده باز کنم بعدم یه روز به یه بهانه خریدی چیزی مامانمو ببرم) ولی برا حکمه رسمی اونجوری که واسش قیم تعیین میکنن نمیدونم باید چیکار کنم

ادمی که نخواد بفهمه خودت رو هم بکشی نمیفهمه چون اصلا متوجه کارش و اشتباهش نیست فقط خودت رو این وسط ...

دقیقااااااااااااا منم میدونم مامانم نمیخاااااد واقعیتو ببینه شبیه مادره یکی از کاربرای اینجا که داداشش بهش ت...رض کرده بود هرچقد به مامانش گفته چندباری خودکشی کرده با اینحال مادره نمیخاد قبول کنه پسرش چه موجود کثیفیه!

نمیدونم بخدا مریضی اعصاب گرفتم من، با کوچکترین چیزی آمپر میچسبونم عصبانی میشم، مخصوصا اینکه سه تای دیگه اعضای خانواده ام هم نمی فهمن که چجوری داره ازشون سو استفاده میشه نمی بینن شدن غلام لقه به گوش فک فامیلا مامانم، اگه دو روز دیگه اداره مالیات بفهمه میدونید چه جریمه سنگینی برا ما داره! مامانش و همه خواهرا دارن به داداششون کمک میکنن که کله ملک پدریشون رو که گرون هم هست بالا بکشه حتی مادرش بهش یاد میداد یبار که چجوری سهم اون دوتا پسره دیگه اش رو بالا بکشه ملک بشه واسه این یدونه پسر!

کاش یه قرصی دوا درمونی چیزی بود واسه اینا که خودشونا میزنن به نفهمی. البته نمیدونم مامانم شاید واقعا نمی فهمه عاخه عقلش کمه منم دلم واسش میسوزه مه بقیه از این وضعیتش سو استفاده میکنن و خرش میکنن، حتی چندتا خانم هم هستن خودش میگه دوستامن! ولی چیزی که من میبینم اینه که دورشا گرفتن که خرش کنن ازش سو استفاده کنن جنسا بچه هاشونا بهش بفرشون یا یکیشون مامانماا کرده بود زیرمجموعه دخترش ازین شرکت ها کلاهبرداری! فقط توی این مورد خانوااده اش نیست توی همه زمینه ها مشکل داره. از همون زمان بچگیم تا یاد دارم حتی عقله منه 4-5 ساله هم از مامانم بیشتر بود مثلا یبار از تو تلویزیون یاد گرفته بود روکش برا شیرها اجاق گاز بافت!!! من خیلی بچه بودم هنوز مدرسه نمیرفتم تا دیدمشون با عجله هر 5 تا رو در آوردم از اجاق گاز و مامانم شروع با داد و بیداد کرد بهش گفتم خطرناکه (گازمون اتومات نبود که اگه شیر گاز باز بود و شعله روشن نبود قطع کنه) خلاصه کلی بهش توضیح دادم که وقتی ایناا روی شیرها باشن درجه اشونا نمیبینیم و نمیتونیم بفهمیم که شیره گاز بازه یا بسته! با این همه توضیح کلی داد بیداد کرد سرم بهم بد و بیراه گفت و دوباره شیرها گازو باهاشون پوشوند، همون شب رفتیم خونه یکی از فک فامیل هاش شب اولین نفر من از توی حیاط رفتم توی خونه! شانسم گفت بینی اام سریعتر از دستم بود و قبله اینکه کلیده لامپا بزنم بوی گازو فهمیدم دیگه با داد به همه شون گفتم هیچ چراغی رو روشن نکنید! تازه بعده اون اتفاق قبول کرد که اون بافتنی هارو در بیاره از رو شیرها تازه باینحال تا چند ماله بعدشم مدام غر میزد و فحش میداد که چرا گفتید باید درشون بیارم! واسه همین میگم حالا شاید یه کمی هم خودشا زده به نفهمی ولی تا حدیش هم دسته خودش نیست واقعاااا از لحاظ عقلی هم مشکل داره وگرنه چرا این داداشش سراغ بقیه خواهرهااش نمیره برا این گنده کاری هاش فقط میاد سراغ این مامانه ساده ی من!! اگه کسی یذره عقل داشته باشه هم نمیذاره باهاش این کارا رو بکنن یادمه چند شبه پیش یه خانم تاپیک زده بود شوهرم میخاد به اسمم دستگاه کارت خوان بگیره نمیخام اجازه بدم!! بقیه کاربرها هم بهش گفته بودن زیره بار نرو! اون خانمی که تازه پولش سره سفره خودش میاد اجازه نداد باهاش همچین کااری کنن بعد این دایی عوضی به اسمه زنش نمیتونست بزنه که زده به اسمه مامانه من! مطمئمنم زنه خودشم زیره بار نرفته

بله درسته، ولی ها وقتی میدونم که اونا اینجا دارن چیکار با خانواده ام میکنن نمیتونم عصبی شدم... چندین ...

خیلی مشکل پیچیده ای هست...امیدوارم بتونید راه حل خوبی پیدا کنید.

 به یـــــزدان که گـــــر ما خرد داشتیم/ کجا این سرانجام بد داشتیم 
ینی خودم برم پیششون یا مامانمو ببرم؟ چند باری بهش گفتم باید بیای بریم روانشناس و متخصص عقلت رو بررسی ...

نه خودت برو شرایط توضیح بده مطمعن باش اونا بهترین راه رو جلو پات میزارن که باید چیکار کنی

و گاهی صبر خودِ تلاشه...🤍🦋الهی به امید تو...♡🌱خدا جونم شکرت😭یا حضرت فاطمه مرسی که صدامو شنیدی و برام مادری کردی😭منو ببخشید اگه نا امید شدم و یا ناشکری کردم😭و ۲۹آذر ساعت ۲ظهر سوپرایز شدم و بی بی چکم مثبت شد😭👼🏻توروخدا برام دعا کنید صحیح و سالم بیاد بغلم...😭🙏🏻خدا جونم تورو به حضرت فاطمه قسمت میدم خودت مواظبش باش😭🙏🏻🤍خدایا شکرت مرسی که صدامو شنیدی🥺امروز ۱۹دی صدای قلبشو شنیدم و قشنگ ترین معجزه دنیارو حس کردم😭😍خدا جونم هزار مرتبه شکرت که جواب سلفریم خوب بود و پسرم سالمه😍🙏🏻🥲خدایا تو رو به علی اصغر امام حسین خودت پشت و پناه پسرم باشه و اونو صحیح و سالم و به موقعش بزار تو بغلم🥲🫂♥️میشه برا سلامتی نینیم صلوات بفرستین؟؟؟🙏🏻😘خدایا هزاااااار مرتبه شکرت باورم نمیشه ۱۶مرداد ۴۰۴شد قشنگ ترین روز زندگیم🥹🍼👼🏻

ممنون دعا کنید واسم از شره خانواده اش راحت بشیم، میگن دعای دیگران در حقه آدم گیرا تره

برات دعا میکنم عزیزم انشاءالله موفق باشی❤️

أ اربابٌ مُتَفَرِّقونَ خیرٌ امِ اللهُ الْواحدُالْقَهّار❤️پیامبر ﷺمی فرمایند:ای مردم، پرودگار شما یکی است و پدر شما نیز یکی است، آگاه‌ باشید که هیچ عربی بر غير عربی و هیچ غيرعربی برعربی، سفیدی بر سیاهی و سیاهی بر سفیدی، برتری ندارد مگر در پرهیزگاری📚مسند أحمد:٢٣۴٨٩#قال_تعالی:ای مردم، بی شک، شما را از یک مرد و زن آفریدیم، و شما را تیرەها و قبیلەها قرار دادیم، تا یکدیگر را بشناسید، همانا گرامی ترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست.[ الحجرات:١٣ ]
برات دعا میکنم عزیزم انشاءالله موفق باشی❤️

مرسی، ولی با حرفی که امروز بهم زد دیگه کلا فهمیدم تنها راه خلاص شدن از خانواده اش خلاص شدن از دسته خودشه، کلی باهاش با زبون خوش حرف زدم که بقیه سوارت شدن و دارن سو استفاده میکنن و اینا آخرش میدونی چی بهم گفت!!! تقصیره باباته که کلا پرتت نمیکنه ازین خونه بیرون که راهت رو ببره پاتو تو این خونه نذاری تو کارا منم دخالت نکنی هرجور دلمون میخاد زندگی کنیم به تو چه مگه پولا تو اند مگه این همه چیزای گرونی که بهشون میدم مال تو اند!!! قبلا چندباار خواهراش بهم گفته بودن که کلا باید تو آپارتمان خودت زندگی کنی و کاری به مامانت اینا نداشته بشی(که ینی م هرغلطی دلمون خاست بکنیم) اامروزم دقیقا کپی حرفه خواهرا سلیطه اش رو تکرار کرد برا من!!! که مزاحم نقشه ها فک فامیلا و خواهر برادرهام ای باید گورتا گم کنی که اونا هر جور میخان بتونن مارو بدوشن!!! فردا صبح اول وقت میرم بهزیستی، چون خواهرش کارت عقب افتادگی بهزیستی هم داره (امروز وسط حرفاش یهو پروند تازه فهمیدم) احتمالا کاره من برا اثبات عقب افتادگی خودشم راحتتره، دیگه نمیشه مدرا کنم زیاد از حد رو به خواهراش دادم رسما چشم دریده شدن میخان رابطه منو با خانواده م قطع کنن به خااطر اینکه اینجا فقط من عاقلم و جلوشونا میگیرم

مرسی، ولی با حرفی که امروز بهم زد دیگه کلا فهمیدم تنها راه خلاص شدن از خانواده اش خلاص شدن از دسته خ ...

مواظب خودت باش ،نمی خوام بترسونمت ولی نکنه ی وقت بخوان بلایی سرت بیارن همه کارایی ک گفتی بکن ولی ب کسی نگو همش دارم دعات میکنم ولی ناامید نشو از اینکه مادرتو بیاری توتیم خودت، مستقیم بهش نگو ک خانواده چه نیتی دارن  پیش خودت فکر کن اونا ممکنه چیا بهش بگن سنجیده و بافکرپیش برو عجله نکن وعصبانی نشو می دونم سخته ولی درست میشه بهش خیلی توجه کن محبت کن ولی ب موقع دلخور شو تا ازت حساب ببره امیدوارم ناجی خودت وخانوادت بشی وتکیه گاه وسرپرستشون خدا پشت و پناهت باشه


أ اربابٌ مُتَفَرِّقونَ خیرٌ امِ اللهُ الْواحدُالْقَهّار❤️پیامبر ﷺمی فرمایند:ای مردم، پرودگار شما یکی است و پدر شما نیز یکی است، آگاه‌ باشید که هیچ عربی بر غير عربی و هیچ غيرعربی برعربی، سفیدی بر سیاهی و سیاهی بر سفیدی، برتری ندارد مگر در پرهیزگاری📚مسند أحمد:٢٣۴٨٩#قال_تعالی:ای مردم، بی شک، شما را از یک مرد و زن آفریدیم، و شما را تیرەها و قبیلەها قرار دادیم، تا یکدیگر را بشناسید، همانا گرامی ترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست.[ الحجرات:١٣ ]
مواظب خودت باش ،نمی خوام بترسونمت ولی نکنه ی وقت بخوان بلایی سرت بیارن همه کارایی ک گفتی بکن ولی ب ک ...

مرسییییی دوسته خوبم  

من سالهاس هیچی بهشون نمیگم هیچییی نمیذارم خانواده از کارهام مطلع بشن چون دیگه زخم خورده ام ولی ممنون که بازم بهم گوشزد کردید.

کاملا حرفاتون درسته باید سعی کنم عصبانیت امو کنترل کنم. 

خیلیییی ممنون بابت راهنماایی ها و کمک تون، و دعای خیرتون. انشالا همیشه سلامت باشید

جدی میگید!!! عاخه چطور میتونن اینقد بی عقل باشن!!! حالا مامانه من به خاطر مشکل عقلی اشه بخدا دلم برا ...

هی خواهر مادرت از منو تو هم سالمتره 

چطور میتونه واسه بابات فیلم بازی کنه ولی جونشو بده واسه خانواده اش

مادر منکه ادم سالمی بوده هر جور دلت بخاد در اختیار خواهر وبرادراش بوده ما همیشه گوسفند میکشتیم  قبل از ما اول باید خواهرش از جیگر و گوشتش  میخورد و گرنه ما کوفتمون میشد اون گوشت. ازتمام وسایل غذای ما باید اونا استفاده میکردن خواهرش مریض شد ۴۰شب کامل بالاسرش بیمارستان بود و ما دو تا بچه رو ول کرد به امون خدا. ۳۰سال تو خونه ما زندگی  میکرد خواهرش با یه عالمه بچه، موقعی که خواهرم گفت پاشید برید ابرو واسه خواهرم نذاشت مادرم تو فامیل ک گفته برید واسه خودتون خونه اجاره کسووو

الان ک مادرم پیر و زمین گیر شده از اون خواهرش دیگه خبری نیست ک نیست ۱۲شب یه بار ۱۰شب یه بار تو بیمارستان شب وروز همراه مادرم بودم ک بستری بود ابجیم هم بچه شیرخوار داشت نمیتونست بیاد این خاله خدا نشناسم یکی از دختراشو نفرستاد ک من یه شب برم خونه استراحت کنم هنوزم ک هنوزه بازم مادرم جونشو میده واسش و میگه خواهرم مریضه ک نمیاد ملاقاتم مادرم داشت جون میداد ولی خاله رفته بود شمال تفریح و فهمید ک حال مادرم خوب نیست و ممکنه براش اتفاقی بیافته ولی نیومد 

ما ک ازش نمی‌گذریم خدا هم نگذره 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

شغل پر درامد

p_mina_q | 8 ثانیه پیش

پیر پسر

dokhtare_baharr77 | 22 ثانیه پیش
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز